[فعل]

ausrichten

/ˈaʊ̯sʁɪçtən/
فعل گذرا
[گذشته: richtete aus] [گذشته: richtete aus] [گذشته کامل: ausgerichtet] [فعل کمکی: haben ]

1 اطلاع دادن خبر دادن، پیغام رساندن

  • 1.Hast du ihr ausgerichtet, dass sie mich nächste Woche besuchen soll?
    1. آیا تو به او اطلاع دادی که هفته آینده از من دیدن می‌کند؟
  • 2.Mein Mann ist nicht da. Soll ich ihm etwas ausrichten?
    2. شوهر من اینجا نیست. آیا باید چیزی به او اطلاع دهم؟ [به او پیغامی برسانم؟]

2 تطبیق دادن

مترادف و متضاد anpassen
etwas nach jemandem/etwas ausrichten
چیزی را برحسب کسی/چیزی تطبیق دادن
  • Sie haben das Angebot nach der Nachfrage ausgerichtet.
    آن‌ها عرضه را برحسب تقاضا تطبیق داده‌اند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان