عشق های خیابانی و مجازی

عشق مجازی در واقع فسق و فجور است ،

نکته یکم: اشرف علی تهانوی فرموده‌اند: اگر چنانچه نگاه انسان به جوانی که موی محاسن آن برآمده است افتاد و نفسش لطف و لذتی احساس نمود باید بلافاصله نگاهش را برگرداند، زیرا گاهی آثار حسن و زیبایی پس از برآمدن موی محاسن نیز دیده می‌شود، و بیماران حسن‌پرستی را بیمارتر می‌گرداند، لذا در چهره و یا گفتگوی هرکسی چنین احساسی به انسان دست دهد باید از آن اجتناب نماید.

نکته دوم: باید به یاد داشته باشیم که از همان جایی که خط نفس شروع می‌شود دوری از حق نیز آغاز می‌گردد، به تعبیر دیگر انسان اگر یک درصد با گناهی آلوده شود همان قدر از خداوند دور می‌شود.

نکته سوم: بزرگان و مشایخ کرام فرموده‌اند: کسی که می‌خواهد راه هدایت را بپیماید، نخست باید از همنشینی با زنان و نوجوانان بپرهیزد، زیرا این عمل بزرگ‌ترین مانع رسیدن به مسیر هدایت است، چرا که شخص متدین در اثر طاعت و عبادت و ذکر او دلش نرم می‌شود، شیطان نمی‌تواند بر قلبش تسلط حاصل نماید، اینجاست که شوق مجالست و صحبت با زنان و نوجوانان را در قلبش می‌پروراند و قلبش را از مربی و مرشد معنویش می‌گرداند، تا این که به گودال‌های بدبختی واژگون می‌شود.

نکتۀ چهارم: امام زهری (تابعی بزرگوار) می‌فرماید: اگر نوجوان به حدی کم‌سن و سال است که نگریستن به صورتش خواهش جنسی انسان را تحریک می‌کند، نباید به هیچ یک از اعضای بدن او نگریسته شود.

نکتۀ پنجم: نگاه بد در هر صورتی حرام و ناجایز است، اما شیطان توانسته است بسیاری از مردم را زیر دام فریب خود جمع نموده و آن‌ها را قانع کند که نگریستن با نگاه پاک بدون نیت بد اشکالی ندارد، تا جایی که برخی از شاعران در اشعار خود چنین ادعایی سر داده‌اند، ولی آن‌ها بدانند که اگرچه اراده فحشا و عمل زنا را ندارند، اما با نگریستن به زیبائی‌های زنان چشم‌شان زنا می‌کند، آن‌ها به علت این که پرده جهل عقل و خرد آن‌ها را پوشانیده است نگاه‌شان را پاک می‌پندارند، زیرا عمل فحشا از همین نقطه آغاز می‌شود، چون هرگاه یک دفعه این زهرکشنده در قلبش تزریق شود، به او فرصت آرام‌گرفتن را نمی‌دهد، فرضاً اگر همان زن یک شب را در تنهایی با وی بگذراند، روشن است که چه بلایی بر سرش می‌آید، آنگاه می‌بیند که نفس شیطان او را چگونه بدبخت می‌کند. شیطان در مورد رابعه عرویه و حسن بصری گفته است: اگر این دو مرد و زن با این که بزرگترین اولیای عصر خود هستند باهم در خلوت بنشینند، باز بنگرید که من چگونه تقوی آن‌ها را به هم می‌زنم، بدین خاطر خلوت‌نمودن با زن نامحرم و یا نوجوان بی‌ریش ناجایز است.

نکته ششم: مولانا تهانوی فرموده‌اند: بعضی انسان‌ها تدریجاً به عشق مجازی مبتلا می‌شوند، حتی گاه خود او هم احساس نمی‌کند تا این که کاملاً گرفتار می‌شود، گاهی هم در طول زندگی احساس نمی‌کند، ولی هنگامی که معشوقه می‌میرد آنگاه سوز و گدازی را در قلبش احساس می‌کند.

نکته هفتم: در دوران پیری غریزه جنسی کاهش می‌یابد، اما حرص آن همچنان در حال طراوت خود باقی است، و انسان پیر با نیروی مقاومت فرسوده خود نمی‌تواند با آن مقابله نماید، بدین جهت بزرگان فرموده‌اند: انسان باید در دوران پیری احتیاط بیشتری داشته باشد و مردم نیز باید توجه داشته باشند تا زنان و دختران‌شان با افراد پیر و کهنسال نیز خلوت نداشته باشند، بسیاری از عوام دختران و زنان خود را به مجلس پیران فرستاده و می‌گویند: این دختر توست، در صورتی که رابطه شیطان با اینگونه افراد گرمتر و صمیمی‌تر است، اگرچه آن‌ها ادعا دارند که نفس ما مرده است، پیامبر گرامی ما ﷺ به همسران پاک خود دستور داد تا در مورد مرد نابینا نیز از حجاب استفاده نمایند. خود آنحضرت با زنان نامحرم از پشت پرده گفتگو می‌کرد، هرگاه می‌خواست از آن‌ها بیعت بگیرد چادر را با دست می‌گرفت و به واسطه آن از آن‌ها بیعت می‌گرفت، آیا نفس این پیران جاهل از نفس پیامبر ﷺ و صحابه گرام و همسران پیامبر پاکتر است؟! این ادعا جز گمراهی و ضلالت نیست.

نکته هشتم: کسانی که طبیعت و مزاج عشقی دارند، در صحبت بزرگانی باید بنشینند و از آن‌ها کسب فیض نمایند که آن‌ها عاشقانه در ذکر و عبادت مشغولند. در حدیث وارد شده است که «سَبَقَ المُفْرِّدُون» صحابه کرام عرض نمودند: مفردون چه کسانی هستند؟ فرمودند: کسانی هستند که خدا را یاد می‌کنند [۱۹].

کسی که از لذت‌های حرام اجتناب می‌ورزد، شاید مردم او را محروم از لذت‌ها گمان کنند، اما خود او در اثر ارتباط خاصش با خدای بزرگ و مهربان، آرامش عجیبی در قلبش مشاهده می‌کند. کسی که به عشق مجازی مبتلا بوده است و بعد از آن توسط یکی از بزرگان در راه اصلاح و تزکیه قدم برمی‌دارد، چون قلبش دردآشناست بسیار زود می‌تواند راه سلوک و تزکیه را بپیماید و قلب و نگاه خود را کنترل نماید.

نکته نهم: اگر احیاناً در میان راه نگاه به زن نامحرمی بیفتد شاید تنها موجب زوال نور از قلب بشود، اما اگر جایی است که به صورت مکرر نگاه انسان به همان زن یا نوجوان زیبا می‌افتد، اندیشه مبتلاشدن به عشق در نتیجه به عمل بد می‌شود، لذا باید هرچه زودتر از چنین مکانی منتقل شود تا از فتنه آن در امان باشد.

نکته دهم: یکی از دانشمندان دینی گفته است: خلوت‌نمودن با زنان یا بچه‌های زیبا با وجود رعایت تقوی نیز حرام است، زیرا اگر او بتواند از فتنه آن مصون بماند نمی‌تواند از شر بدگویان در امان باشد.

وإن سلم الإنسان من سوء نفسه
فمن سوء ظن المدعي المدعي ليس يسلم

ترجمه: اگر انسان از شر نفس خود در امان باشد، نمی‌تواند از سؤظن مردم مصون بماند، بدین خاطر گفته‌اند: از مواضعی که امکان اهام در آن وجود دارد بپرهیزید. آورده‌اند که امام ابوحنیفه امام محمد را به علت این که صورتش زیبا بود و ریش در نیاورده بود در کلاس درس در پشت خود می‌نشاند، پس از مدتی که ایشان ریش درآوردند و سایۀ آن در روشنی فانوس مشاهده شد، اجازه‌نشستن در جلوش را دادند، بنگریم به بزرگان چگونه از فتنه‌های نفس می‌پرهیزند.

نکته یازدهم: سعدی در یکی از اشعارش می‌فرماید:

این دیده شوخ می‌برد دل بکمند
خواهی به کسی دل ندهی دیده بیند

در جای دیگر نیز فرموده‌اند:

که سعدی راه و رسم عشق‌بازی
چنان داند که در بغداد تازی
اگر مجنون و لیلی زنده گشتی
حدیث عشق از این دفتر نوشتی
دلآرامی که دارای در و بند
دگر چشم از همه عالم فروبند

نکتۀ دوازدهم: نباید کسی به پاکدامنی و عفت خود افتخار نماید و مطمئین باشد که به سبب کمال عفتش در این بیماری مبتلا نمی‌شود، در حالی که یوسف علیه السلام نیز اعتراف نمودند: ﴿إِنَّ ٱلنَّفۡسَ لَأَمَّارَةُۢ بِٱلسُّوٓءِ﴾ [یوسف:۵۳].

حاج امداد الله مهاجر مکی می‌فرمایند: من در دنیا از هیچکس هراس ندارم به جز از نفس خود، پس ما چگونه می‌توانیم بر عفت خود بنازیم.

نکتۀ سیزدهم: نفس و شیطان همواره برای مبارزه با انسان آماده هستند، لذا هر پیشنهادی که از سوی نفس یا شیطان ارایه می‌شود، آن را نباید اجرا نمود، اگر چنانجه شیطان و نفس به نگریستن به زنان و نوجوانان وادار نمایند، در مقابل‌شان ایستادگی نمایید، اگر چند مرتبه مرتباً مقاومت کنید، آن‌ها عقب‌نشینی خواهند کرد، صاحب قصیدۀ بُرده فرموده‌اند:

النفس كالطفل أن تهمله شب علي
حب الرضاع وأن تفطمه ينفطم

ترجمه: نفس انسان مانند یک بچه است که به شیر مادر عادت کرده است، این بچه اگر بزرگ هم بشود تا مادرش او را از شیر باز ندارد عادش را ترک نخواهد کرد، همیشه باید مراقب نفس و شیطان باشیم، در هر عمل نخست باید بنگریم آیا مطابق تقاضای نفس و شیطان است یا خیر؟ در صورت اول باید از آن دوری نماییم، و به درگاه الهی نیایش کنیم تا از شر این دو دشمن حفظ نماید، اگر خداوند پناه ندهد پناه‌گاه دیگری وجود ندارد.

نکتۀ چهاردهم: به طالب علم و به ویژۀ برای طلب دین توصیه می‌شود که در اثر گناهان و بالاخص مسایل جنسی، کلیۀ اعضای بدن و بالخصوص قلب و اعصاب بسیار ضعیف و نحیف می‌شود، حسن و زیبایی از چهره مضمحل می‌شود، قلب به علت هراس و سراسیمگی و اعصاب هم به علت کمبود مواد معنوی ضعیف و ناتوان می‌شود، چرا که سرمایۀ صحت و آرامش و نیروی جسمی همان مادۀ معنوی است، در اثر کمبود این ماده حافظۀ انسان نیز دچار ضعف می‌شود، در صورتی که هر دانش‌آموز و دانشجو به این نیرو نیاز مبرم دارد، در صورت نبود یا کمبود آن‌ها توانایی ادامۀ تحصیل نخواهد داشت، باید همواره مواظب این باشد که اگر خود را به گناه آلوده کند، از علم و دانش محروم می‌شود و صحت و سلامت خود را نیز از دست خواهد داد، و اگر خدا گناهش را آشکار نماید، عزت و آبرویش نیز از بین رفته و در میان مردم خوار و ذلیل خواهد شد، باید در نظر داشته باشد، مرگ و بیماری و حوادث روزگار وقت معینی ندارد، هنگام بیماری و مرگ گناه‌ها انسان را ترک می‌کنند، بهتر است هنگام صحت و پیش از فرارسیدن مرگ گناهان را ترک کنیم، تا تارک گناه باشیم و نه متروک آن، در واقع تارک گناه قابل ستایش است نه متروک گناه. باید با عزم راسخ تصمیم بگیریم که دیگر دنباله‌رو شهوت نباشیم، نه به زنان و نوجوانان بنگریم و نه با آنان گفتگو کنیم، اگر یک طالب علم نیز به مذاکره و تکرار درس با یکی از بچه‌های بی‌ریش را داشته باشد، باید به حداقل آن اکتفا نماید، اگر گرایش و کششی در قلب خود احساس نمود باید فوراً جلسه را ترک نماید، اگر در این امر از ملاحظۀ و چشم‌پوشی استفاده کند، رابطۀ نامشروع پایه‌هایش محکمتر شده و منجر به عمل بد خواهد شد، حتی پس از این که عنایت الهی شامل حالش بشود و توبه نماید، شاید مدت‌ها خیالات و افکارش آلودۀ همین بیماری باشد و در اثر خیالات و وسوسه‌ها در نماز و درسهایش اختلال ایجاد شود، اما اگر به محض پدیدآمدن علایم بیماری کاملاً پرهیز را شروع کند، از چنین فتنه‌هایی در امان خواهد ماند، در واقع بیرون‌راندن محبت و ارتباط الهی از قلب و جایگزین‌کردن محبت زنان در آن بسیار ناسپاسی است. ترک‌کردن جمال به مثال الهی و عشق‌ورزیدن به صورت‌های فانی بسیار کار نا بخردانه‌ای است.

نکتۀ پانزدهم: اشرف‌علی تهانوی فرموده است: شخصی در طول زندگی گرایشی به زن نداشته است، اما هنگام وفات او رنج و پریشانی در قلبش محسوس شود و خیالش در ذهن تردد کند، باید بداند که نوعی ارتباط قلبی وجود داشته است اگرچه به مقدار کمی بوده، لذا باید بلا فاصله نادم شده و استغفار نماید.

نکتۀ شانزدهم: هرچند تقاضای نفس برای چشم‌چرانی شدیدتر بشود و انسان همواره مقاومت کند، نوری که در اثر مقاومت با نفس ایجاد شده است در قلبش درخشان‌تر می‌شود. (در واقع پیمودن طریق سلوک به وسیلۀ همین مجاهدات است، و الا خداوند از رگ‌های گردن انسان قریب‌تر است، نیاز به پیمودن راهی برای نزدیک‌شدن بوی وجود ندارد). بزرگان گفته‌اند: پیمودن راه خدا و رسیدن به قرب الهی با همین مجاهدت‌ها و مقاومت‌ها در برابر حملات نفس و غرایز جنسی و جسمی امکان‌پذیر است، هراندازه انسان خواهش نفسانی را زیر پا گذاشته و آن را تابع احکام الهی بگرداند، به خدا نزدیکتر خواهد شد.

نکتۀ هفدهم: گاه انسان از نگریستن به صورت زن اجتناب کند، اما لباس یا عضو دیگری را می‌نگرد و از آن لذت می‌برد، باید از لباس و تمامی اعضای زن نامحرم اجتناب شود.

نکتۀ هیجدهم: گاه انسان در حین گفتگو با زنان نامحرم صدایش را باریک و نرم نموده تا با این طریق آن‌ها را مأنوس کند، این عمل خالی از گناه نیست.

نکتۀ نوزدهم: هرگاه انسان فقط با گوشۀ چشم نگاه می‌کند، اما این عمل نیز قلب را تیره نموده و نور آن را سلب می‌کند.

نکتۀ بیستم: بسیاری از مردان نگاه‌شان را حفظ می‌کنند، اما زیبائی‌های زنان را در قلب‌شان تصور می‌کنند و از این طریق لذت می‌برند، اما باید قلب نیز مانند نگاه حفظ شود، و با ذکر الهی همواره مشغول بشود.

نکتۀ بیست و یکم: بسیاری از بزازان و سوداگران با مشتریان زن برخورد نموده و با آن‌ها چشم‌چرانی می‌کنند، آن‌ها را با نام‌های مادر، خواهر، و… خطاب نموده و از زیبائی‌های آن‌ها لذت می‌برند، در حالی که با این خطاب‌ها زنان نامحرم مادر یا خواهر نمی‌شوند، اما زنان ساده از اینگونه خطاب‌ها در دام فریب آن‌ها می‌افتد.

نکتۀ بیست و دوم: برخی از مردم به سوی زنان بدحجاب و بی‌حجابی با چشم باز می‌نگرند، سپس «لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إلا باللهِ» هم می‌خوانند و از تعفن و فساد جامعه اظهار نارضایتی می‌کنند، باید به آن‌ها بگویید: نخست نگاه‌شان را در آن‌ها حفظ نماید، سپس لا حول بخوانند، اما نگریستن به آن‌ها و خواندن لا حول با زبان در واقع نوعی عیاری و فریب‌بازی است، این عمل نمی‌تواند دلیل تنفر باشد.

نکتۀ بیست و سوم: با یک نگاه بد چشم‌ها عادت نموده، و با هر زنی که برخورد شود بی‌درنگ به او می‌نگرد، زیرا یک معصیت سبب می‌شود برای گناهان بعدی همانگونه که یک عمل نیک سبب می‌شود برای اعمال دیگر، شیخ الحدیث مولانا زکریا فرموده‌اند: یک نیکی هرچند کوچک باشد نیکی‌های دیگر را به سوی خود می‌کشد، و یک عمل بد بدی‌های دیگر را به سوی خود جذب می‌کند، لذا با یک مرتبه نگاه‌کردن نیروی مقاومت ضعیف‌تر می‌شود، سپس در طول شبانه روز در گناه‌ها آلوده می‌شود.

نکتۀ بیست و چهارم: گاه انسان نگاه خود را حفظ می‌کند، اما شیطان حربۀ دیگری را استعمال می‌کند، و آن این که گناهان قبلی را برایش مجسم نموده، در این هنگام قلبش به خیانت مبتلا می‌شود، و در نتیجۀ اینگونه تصورات ظلمت و تیرگی قلبش را فرا می‌گیرد، و در اثر آن تمامی اعضای او فاسد می‌شوند، زیرا قلب در واقع به منزلۀ پادشاه است، و سایر اعضاء رعیت او هستند. (در حدیث وارد شده است که در وجود انسان یک تکه گوشتی است که اگر آن سالم و تندرست باشد تمامی اعضاء سالم هستند، اما اگر آن فاسد و متعفن بشود و سایر اعضاء فاسد خواهند شد، و آن تکۀ گوشت قلب است. بدین خاطر نخست شیطان وسوسه‌ها و تصور است نامشروع را در قلب انسان می‌پروراند، تا این که قلب فاسد می‌شود، و آنگاه برای به دست‌آوردن آرمان‌هایش همۀ اعضا را گسیل می‌کند، چشم و قلب باهم رابطۀ بسیار نزدیکی دارند، گوئی دو چرخ یک خودرو هستند، فساد قلب موجب فساد چشم و فساد چشم موجب فساد قلب می‌شود، گاه نخست چشم به یک زن نامحرم می‌نگرد، سپس قلب شروع به تصور زیبائی‌هایش می‌کند، و گاه قلب نخست تصور می‌کند، سپس چشم‌ها در پی یافتن و تماشانمودن آن می‌افتد، بدین خاطر قرآنکریم در آیۀ ذیل هردو را تحت تعقیب قرار داد: ﴿يَعۡلَمُ خَآئِنَةَ ٱلۡأَعۡيُنِ وَمَا تُخۡفِي ٱلصُّدُورُ ١٩﴾ [غافر: ۱۹]. «[او] چشم‌هایی را که به خیانت [به نامحرمان] می‌نگرد و آنچه را سینه‌ها پنهان می‌دارند، می‌داند».

نکتۀ بیست و پنجم: گاه انسان در حین همبستری با همبسترش زیبائی‌های زنان دیگر را تصور می‌کند، این تصور در واقع در اثر چشم‌چرانی‌های مداوم در قلب او جای گرفته است، در صورتی که اینگونه تصور نیز ناجایز است.

نکتۀ بیست و ششم: بسیاری از بچه‌های بی‌ریش یا زنان نامحرم یک بار بدین منظور می‌نگرند که حسن و جمالش را تشخیص بدهند، تا اگر دارای حسن باشد نگاه‌شان را حفظ و در غیر این صورت نیازی به مجاهده و مقاومت باقی نمی‌ماند، ولی این هم یکی از حربه‌های دقیق شیطان می‌باشد، چون قبل از نگاه اول نیز مقاومت آسان است، ولی پس از نگاه اول اگر آن فرد دارای حسن و جمال باشد، قلب این بیچاره در دام حسنش افتاده و دیگر نیروی مقاومتش به سستی می‌گراید، لذا کار عاقلانه این نیست که راه عافیت را گذاشته و در باتلاق خطرناک قدم بگذاریم.

نکتۀ بیست و هفتم: برخی پس از فوت همسر در تنهایی شب او را با نیت شهوت تصور نموده و مقاربت و همبستری پیشین را در ذهن‌شان مجسم می‌کنند، در حالی که همسر نیز پس از فوت‌کردن حکم نامحرم را دارد، اگر قصد او را تصور نموده و تشنگی غریزۀ جنسی خود را اشباع کند جایز نیست، اما اگر بدون قصد وارد خیالش را در ذهن خطور کند اشکالی ندارد، چون عمری را با وی به سر برده است.

نکتۀ بیست و هشتم: برای حفظ عفت تنها نگاه‌ کردن کافی نیست، بلکه ارادۀ آن را هم نباید داشته باشد، زیرا صرفاً با عدم نگاه نمی‌تواند از فتنۀ در امان باشد تا این که تصمیم جدی برای حفظ نگاه نگرفته است.

نکتۀ بیست و نهم: معنی معاف‌بودن نگاه اولی و یا نگاه غیر اختیاری اینست که انسان از جائی می‌گذرد که احتمال وجود زن را ندارد، اتفاقاً نگاهش به زنی می‌افتد، اما این به معنی آن نیست که در مواضع تجمع زنان حضور یافته و هریکی را یک مرتبه بنگرد، چنانچه در ایستگاه‌های تاکسی، و یا بازارها، اکثریت را زنان تشکیل می‌دهند، لذا باید از شیادی‌های نفس و شیطان آگاه باشیم.

نکتۀ سی‌ام: اگر همسر یک انسان دارای حسن و جمال کافی نباشد، باید صبر نموده و نان خشک خود را از پلو دیگران لذیذتر بداند، زیرا لذت‌های حرام انسان را در دنیا و آخرت بدبخت و شرمساز می‌گرداند، اکثر مارها بسیار زیبا و خوش‌نقش هستند، اما هیچکسی حاضر نیست به آن‌ها نزدیک شود، همچنان زنان نامحرم اگر دارای حسن و جمال هستند، اندیشۀ سلب دین و ایمان نیز در آن‌ها وجود دارد. و موجب نارضایتی الله نیز می‌شوند، اگر یک افسر پلیس و یا حاکم شهری از انسان ناراضی باشد، آرامش و سکون انسان سلب می‌شود، پس باید دانست کجا غضب و نارضایتی خداوند علیم و خبیر چه خواهد کرد. سعدی/ چه خوش گفته است:

عزیزی که هرکس از درش سربتافت
به هر در که شد هیچ عزت نیافت

انسان چند روزی مجاهده بکند یا برای همیشه رستگار باشد، درست مانند مسافری که در سفر رژیم غذایی اش به هم می‌خورد، اما او با این نیت که هرگاه به منزل برسد هم کاستی‌ها را جبران می‌کند، همه مشکلات سفر را متحمل می‌شود، همچنان انسان باید اعتقاد کامل داشته باشد که در بهشت حوران خوبصورت به وی می‌رسد، و این همسران از آن‌ها نیز بسیار زیباتر خواهند شد.

نکتۀ سی و یکم: کسانی که به چشم‌چرانی مبتلا شده‌اند، آن‌ها هم غیر از تلاوت قرآن و ذکر نام او در تنهایی ننشینند، زیرا به محض این که انسان در خلوت می‌نشیند، شیطان دریایی از خیالات زشت و ناروا را در ذهن مجسم می‌کند، اینجاست که می‌بینیم جوانانی که دارای شغل هستند بهتر می‌توانند از گناه محفوظ شوند.

اولیای جوانان و نوجوانان باید آن‌ها را در ابتدای جوانی به کار و اشتغال مشغول نمایند.

نکتۀ سی و دوم: طبیعت برخی از مردم به زودی اصلاح نمی‌شود و نیاز به مجاهدت‌های درازمدت دارد نباید زود ناامید شود، زیرا خداوند به خاطر طبیعت بد و تقاضای نفسانی مؤاخذه نمی‌کند، بلکه در مقابل مجاهدت‌های مداوم اجر و پاداش بیشتری نصیب او می‌شود، و به شرط این که مطابق خواهش نفس رفتار نکند، شاید گاه نیاز به مقاومت در طول زندگی وجود داشته باشد، گرچه نفس انسانی از مجاهده شانه‌خالی می‌کند ولی باید آرزوی نفس را کنار گذاشته و حکم الهی را به جا آورد، آورده‌اند که شاه محمود غزنوی روزی یک مروارید بسیار باابزرشی را به دست ارکان دولت سپرد تا آن را بشکنند، همه آن‌ها از این عمل سرباز زدند که حیف است چنین مروارید باارزشی شکسته شود، سپس «ایاز» دستور داد، او را بلافاصله ریز ریز کرد، هنگامی که دلیلش را پرسیدند، گفت:

گفت ای مهتران نامور
امر شاه بهتر به قیمت یا گُهر [۲۰]

در این حکایت مولانا رومی به ما می‌آموزد که در شکستن آرزوی صورت‌های زیبا درنگ ننمایید، این‌ها در برابر حکم الهی ارزشی ندارند، نگاه‌تان را از زیبائی آن‌ها حفظ نمایید آنگاه حلاوت و لذت قرب الهی را در قلب خود احساس می‌کنید.

نکته سی و سوم: بچه شیرخوار اگر از آغوش مادر درآورده شود بسیار بی‌آرام و پریشان می‌شود، اگر از آغوش دیگری به آغوش مادر آورده شود آنگاه آرام گرفته و خرسند می‌شود، قلب انسان نیز اگر از رهگذر چشم، زیبایی زنی در آن جایگزین؟ الهی بشود، و به عشق مجازی مبتلا شود آرامش و سکون خود را از دست می‌دهد، از خواب محروم می‌شود، بسیاری از جوانان دست به خودکشی زده‌اند، اما هرگاه قلب انسان توسط صحبت اهل الله با خدا مرتبط شود، چنان در سکون و آرامش به سر می‌برد که بچه در آغوش مادر حتی آغوش مادر با آغوش رحمت الهی قابل مقایسه نیست.

[۱۹] فضایل ذکر.
[۲۰] مثنوی مولوی.

شخصی در محضر یکی از بزرگان جهت اصلاح نفس خود حاضر شد ، این بزرگ یک خدمتگذار زن داشت ،
و از مهمانان پذیرائی می‌کرد ، ناگاه چشم مرید به خادمه افتاد ، قلبش در آتش عشق او شعله‌ ور گردید ،
زن نیز احساس نمود و ماجرا را برای شیخ بازگو نمود ،
شیخ به این زن دستور داد تا داروی مسهل استفاده نماید
و آنچه را که از وی خارج می‌شود در ظرفی جمع کند ،
زن هم بسیار نحیف و ناتوان شد زیبائی و جمالش را از دست داد ، شیخ مریدش را فرا خواند و ظرفی که مملو از نجاست بود به وی ارائه نمود و فرمود آن چیزی که تو به آن عشق ورزیدی همین است ، مرید با این تدبیر شیخ از عشق خود توبه نموده و از آن برای همیشه متنفر شد ،
این حکایت بسیار آموزنده است عشق به زنان یک نوع فسق است، هرگاه انسان در مخاطره بیفتد همین پلیدی‌ها را تصور نماید از عشق مجازی نفرت خواهد کرد.

با دوستان تان شریک سازید ممنون لطف شما
و صفحه مارا نیز لایک کنید موفق باشید .

مجاهد و تلاوت قرآن

سال 1969…
جریدۀ مشهور اسرائیلی (یدیعوت احرونوت) با نشر تصویر جوان مجاهد مصری که در سنگر خویش قرآنکریم را تلاوت میکند چنین نوشته بود:

” لشکر محمد، آنانی که میخواهند یهود را غرق کنند!”

چهل دعای قرآنی

چهل دعای ضروری كه هميشه به درد تان ميخورد اگر وقت خواندن نداری شیر کن بعداً بخوان :

1-دعای هنگام خوابیدن(اَللّهُمَّ بِاسْمِکَ اَمُوْتُ وَاَحْییٰ)
2-دعای هنگام بیدار شدن (اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذِیْ احْیَانَا بَعْدَ مَا اَمَاتَنَا وَاِلِیهِ النُّشُوْرْ)
3-دعای آغازغذا(بِسْمِ اللهِ وَعَلَی بَرَکَهِ الله)
4-دعای پایان غذا(اَلْحَمْدُ لِلهِ الَّذِیْ اَطْعَمَنَا وَسَقَانَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمُسْلِمِیْنْ)
5-دعای پایان غذای دعوت(اَللَّهُمَّ اَطْعِمْ مَنْ اَطْعَمَنَا وَاسْقِ مَنْ سَقَانَا)
6-دعای دخول به مسجد(اَللَّهُمَّ افْتَحْ لِیْ اَبْوَاْبَ رَحْمَتِکْ)
7-دعای خروج از مسجد(اَللَّهُمَّ اِنِّیْ اَسْاَلُکَ مِنْ فَضْلِکْ)
8-دعای قبل از ورود به تشناب(توالت)(اَللَّهُمَّ اِنِّیْ اَعُوْذُ بِکَ مِنَ الْخُبُثِ وَالْخَبَائِثْ)
9-دعای خروج از تشناب (غُفْرَانَکَ،اَلْحَمْدُ لِلهِ الَّذِیْ اَذْهَبَ عَنِ لْاَذَیْ وَعَاْفَاْنِیْ)
10-دعای ورود به منزل(اَللَّهُمَّ اِنِّیْ اَسْأَلُکَ خَیْرَ الْموُلِجِ وَخَیْرَ الْمَخْرِجِ)
11-دعای خروج از منزل (بِسْمِ اللهِ تَوَکَّلْتُ عَلَی اللهْ)
12-دعای هنگام پوشیدن لباس(اَلْحَمْدُلِلهِ الَّذِیْ کَسَاْنِیْ مَا اُوَارِیْ بِهِ عَوْرَتِیْ وَاَتَجَمَّلُ بِهِ فِی حَیَاتِیْ)
13-دعای سوار شدن موتر (بِسْمِ اللهِ سُبْحَاْنَ الَّذِیْ سَخَّرَلَنَاْ هَذَا وَمَاْ کُنَّا لَهُ مُقْرِنِیْنَ وَاِنَّا اِلَیْ رَبِّنَا لَمُنْقَلِبُوْنْ)
14-دعای هنگام گرفتار شدن مصیبت(اِنًّا لِله وَاِنَّا اِلَیْهِ رَاْجِعُوْنْ اَللَّهُمَّ آجِرْنِیْ فِیْ مُصِیْبَتِیْ َواََخْلُفْنِیْ خَیْراً مِنْهَا)
15-دعای هنگام دیدن خواب بد(اَعُوْذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَاْنِ الَّرجِیْمِ وَمِنْ شَرِّ هَذِهِ الرُّوْیَا)
16-دعای آغاز وضو(بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم)
17-دعای بعد از وضو(اَشْهَدُ اَن لَا اِلهَ اِلَّا اللهُ وَحْدَه لَا شَریکَ لَه وَاَشْهَدُاَنَّ مُحَمَّداً عًبدُهُ وَرَسولُهُ اَللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنَ التَّوابِین وَجَعَلْنِی مِنَ الْمُتَطَهِّرِین)
18-دعای بعد از هر نماز(بِسْمِ اللهِ الَّذِی لَا اِلهَ اِلَّا هُوَ الرَّحمنُ الرَّحیمِ اَللَّهُمَّ اَذهِب عَنِّی اَلهَمَّ وَالحُزنَ)
19-دعای هنگام اختتام مجلس(سُبْحَانَکَ اللَّهُمَّ وَبِحَمْدِکَ اَشْهَدُ اَن لَا اِلهَ اِلَّا اَنْتَ اَستَغفِرُکَ وَ اَتُوبُ اِلَیکَ)
20-دعای هنگام نگاه کردن به آینه(اَللَّهُمَّ اَنْتَ حَسَّنْتَ خُلْقِی فَحَسِّنْ خُلْقِی)
21-دعای عیادت مریض(لَا بَاسَ طُهُورٌ اِنشاءَالله)
22-دعای تب(اعوذ بالله العظیم مِنْ شَرِّ کُلٌِ عِرقٍ نَّعَّار وَمِن شَرِّ حَرَّالنَّارِ)
23-دعای هنگام عصبانیت(اعوذ بالله من الشیطان الرجیم)
24-دعای تبریک داماد وعروس(بارک الله لک وبارک الله علیک وجمع خیرکما فی خیر)
25-دعای ورود به قبرستان(السلام علیکم یا اهل القبور یغفر الله لنا ولکم انتم سلفنا ونحن باالاثر)
26-دعای هنگام خداحافظی(اَستَودِعُ اللهَ دِینَکَ وَاَمانَتَکَ وَخَواتِیمَ عَمَلِکَ)
27-دعای اراده سفر(اللهم بِکَ اَصُولُ وَبِکَ اَحُولُ وَبِکَ اَسِیرُ)
28-دعای احساس خطر(حَسْبُنَااللهُ نِعمَ الْوَکیل علی الله توکلنا)
29-دعای موافق میل(اَلْحَمْدُ لله الذی بِنِعْمَتِه تَتِمَّ الصَّالِحات)
30-دعای هر درد وبیماری(سه بار بسم الله وهفت بار اعوذ بعزة الله وقدرته من شر ما اجد واحاذر)
31-دعای افطار(اَللَّهُمَّ لَکَ صُمْتُ وَبِکَ آمَنْتُ وَعَلیکَ توَکَّلّتُ وَعلی رِزْقِکَ َافْطَرْتُ)
32-دعای شب قدر(اَللَّهُمَّ اِنَّکَ عَفُوٌ تُحِبُّ الْعَفْوَ فَاعْفُ عَنَّی)
33-دعای پایین آمدن از سواری(اَعُوْذُ بِکَلِماتِ اللهِ التَّاماتِ مِنْ شَرِّ ما خَلَق)
34-دعای شنیدن صدای خر یا سگ(اعوذ بالله من الشیطان الرجیم)
35-دعای بعد از خوردن شیر(اَللَّهُمَّ بارِکْ لنا فیه وَزِدنا فیه)
36-دعای در وسط غذا(بِسم اللهِ اَوَّلُه وَآخِرُهُ)
37-دعای وظیفه بعد نماز فجر ومغرب(اَللَّهُمَّ اَجِرْنِی مِنَ النَّار)
38-دعای طلب صبر وانجام خیر(رَبَّنَا اَفْرِغ عَلینا صَبْرا وَتَوَفَّنَا مُسْلِمین)
39-دعای بر نظر شده(بِسْمِ الله اللهم اَذْهَبْ حَرَّهَا وَبَردَهَا وَصَبَهَا)
40-دعای به وقت افتادن آتش(الله اکبر)بگویید.
از بهترین دعا ها و ذکر ها برای مسلمانان در طول روز .
مسلمانان عزیز لطفا این پوست را هر قدر میتوانید نشر کنید تا همه مسلمانان از آن مستفید شوند‌ . اینها صدقه ی جاریه هستند که بعد از سفر ما به آن دنیا باز هم باعث کسب ثواب میشود .

آداب رفع حاجت

قضای حاجت

برای قضای حاجت آدابی است‌ که بشرح زیر خلاصه مي‌شود:

1- نباید شخص چیزی را که اسم “‌الله‌“‌ در آن است‌، همراه داشته باشد، مگر اینکه از ضایع شدن آن ایمن نباشد یا اسم “‌‌الله‌“‌ در دعائی باشد که همراه وی است‌، زیرا انس‌ رضي الله عنه گفته است‌: (أن النبي صلى الله عليه وسلم لبس خاتما نقشه محمد رسول الله، فكان إذا دخل الخلاء وضعه، [‌پیامبر صلي الله عليه و سلم انگشتری بدست داشت‌ که روی نگین آن “‌محمد رسول الله‌“ کنده شده بود، هر وقت به محل قضای حاجت می‌رفت آنرا از دست بیرون می‌آورد و می‌گذاشت‌]‌‌. چهار نفر از محدثین بزرگ آنرا روایت‌ کرده‌اند. حافظ‌ گفته است‌ که این حدیث “‌‌معلول‌“‌ است‌، و ابوداود گفته است‌: “‌‌منکر”‌ است و جزء اول آن صحیح است‌.

2- باید از دید مردم دور شد و خود را پنهان ‌کرد، بویژه بوقت قضای حاجت بزرگ، تا کسی صدا و بوی آنرا نشنود. جابر رضي الله عنه گفته است‌: (خرجنا مع النبي صلى الله عليه وسلم في سفر فكان لا يأتي البراز حتى يغيب فلا يرى) [‌در سفری همراه پیامبر صلي الله عليه و سلم بیرون رفتیم‌، ایشان به محل قضای حاجت نمی‌رفتند مگر اینکه از دیده‌ها پنهان باشند و دیده نشود]‌‌. ابن ماجه آنرا روایت ‌کرده است‌. ابوداود متن حدیث را چنین روایت‌ کرده است‌: (كان إذا أرك البراز انطلق حتى لا يراه أحد) [هرگاه مي‌خواست به محل قضای حاجت برود، می‌رفت تا از دید همه ناپدید می‌شد]‌‌. باز هم او روایت‌ کرده است‌: (أن النبي صلى الله عليه وسلم كان إذا ذهب المذهب أبعد). [پیامبر صلي الله عليه و سلم هرگاه بدان محل می‌رفت دور می‌رفت‌].

٣-‌بوقت داخل شدن در ساختمان محل قضای حاجت و در فضای باز بوقت بالا زدن لباس‌، بایستی با صدای آشکار “تسمیه‌“‌ و “‌‌استعاذه‌‌“‌ گفت (‌بدان شیوه‌ که در حدیث زیر نقل مي‌شود)‌، زیرا انس رضي الله عنه گفته است‌: پیامبر صلي الله عليه و سلم هر وقت مي‌خواست به محل قضای حاجت برود مي‌گفت‌: : (بسم الله، اللهم إني أعوذ بك من الخبث والخبائث) [‌بنام الله‌، خداوندا به تو پناه می‌برم از شیاطین نر و ماده و از پلیدی و پلیدیها]‌‌. همه‌ي محدثین آنرا روایت کرده‌اند.

٤-‌در محل قضای حاجت باید از هر نوع حرف زدن خودداری ‌کرد خواه ذکر باشد یا غیرآن‌، پس نباید جواب سلام و جواب موذن را داد، مگر اینکه حرف زدن ضروری باشد مانند راهنمائی ‌کوری ‌که خوف هلاکت آن باشد، اگر در وقت قضای حا‌جت شخصی دچار عطسه (‌اشنوسه‌) شد در دل خود “‌‌الحمد لله‌“‌ بگوید و زبان بدان نگشاید، زیرا ابن عمر -‌رضی الله عنهما -گفته است‌: (أن رجلا مر على النبي صلى الله عليه وسلم وهو يبول فسلم عليه فلم يرد عليه) [‌پیامبر صلي الله عليه و سلم مشغول ادرار کردن بود و مردی از کنار او ‌گذشت و بر وی سلام‌ کرد، پیامبر جواب سلام او را نداد]‌. جماعت محدثین بجز بخاری آنرا روایت کرده‌اند. و ابوسعید رضي الله عنه گفته است، از پیامبر شنیدم که مي‌فرمو‌د: (لا يخرج الرجلان يضربان الغائط كاشفين عن عورتيهما يتحدثان فإن الله يمقت على ذلك) [‌دو مردی‌ که به محل قضای حاجت می‌روند، در حالی که ‌کشف عورت كرده‌، به سخن ‌گفتن می‌پردازند، خدا را خشمگین می‌کنند]‌‌. احمد و ابوداود و ابن ماجه آنرا روایت‌ کرده‌اند. ظاهر حدیث مفید حرمت سخن ‌گفتن است‌، لیکن اجماع بر آنست‌ كه نهی در این حدیث برای‌ کراهت است نه حرمت‌.

٥-باید تعظیم قبله را مراعات کند و روی بدان و پشت بدان ننشیند، ابوهریره‌ رضي الله عنه گفته است‌: پیامبر صلي الله عليه و سلم فرمود: (إذا جلس أحدكم لحاجته فلا يستقبل القبلة ولا يستدبرها) [‌هرگاه برا‌ی قضا‌ی حاجت نشستید رو به قبله و پشت به قبله ننشینید]‌‌. احمد و مسلم آنرا روایت ‌کرده‌اند و این نهی بر کراهت حمل شده است‌، زیرا ابن عمر رضی الله عنهما گفته است‌: (رقيت يوما بيت حفصة فرأيت النبي صلى الله عليه وسلم على حاجته مستقبل الشام مستدبر الكعبة) [‌روزی از خانه‌ي حفصه بالا رفتم‌، پیامبر رضي الله عنه را دیدم‌ که به قضای حاجت نشسته است در حالیکه رو به شام و پشت به‌ کعبه بود]‌. جماعت محدثین آن‌ را روایت‌کرده‌اند.

در جمع‌ بین مفهوم این دو حدیث ‌گفته‌اند: حرمت استقبال و استدبار در صحرا است و اباحت آن در ساختمان می‌باشد)‌[1].

از مروان اصغر روایت شده است‌: : رأيت ابن عمر أناخ راحلته مستقبل القبلة يبول إليها، فقلت: أبا عبد الرحمن…أليس قد نهي عن ذلك؟ قال: بلى…إنما نهي عن هذا في الفضاء. فإذا كان بينك وبين القبلة شئ يسترك فلا بأس) [‌ابن عمر را دیدم ‌که شتر خود را رو به قبله خوابانده بود و پشت آن رو به قبله ادرار می‌کرد،‌ گفتم ای ابو عبدالرحمن مگر از این عمل نهی نشده است‌؟ گفت‌: آری‌… این نهی فقط برای فضای باز است‌، اگر بین شما و قبله چیزی باشد که شما را از قبله بپوشاند اشکال ندارد]‌‌. این حدیث را ابوداود و ابن خزیمه و حاکم روایت کرده‌اند. و اسناد آن “‌‌حسن‌” است همانطوری که در الفتح مذکور است‌.

٦-باید جای نرم و گودی را انتخاب کرد تا بدانوسیله از آلوده شدن دوری جست‌، زیرا ابوموسی‌ رضي الله عنه گفته است‌: (أتى رسول الله صلى الله عليه وسلم إلى مكان دمث إلى جنب حائط فبال. و قال: إذا بال أحدكم فليرتد لبوله) [پیامبر صلي الله عليه و سلم بجای نرم و همواری درکنار دیواری رفت و ادرارکرد و گفت هرگاه ادرار کردید جای مناسب برای آن برگزینید]‌‌. احمد و ابوداود آنرا روایت کرده‌اند. این حدیث اگرچه در میان راویان آن شخص “‌‌مجهولی‌“‌ هست ولی معنی آن “‌صحیح‌“ است‌.

٧- باید از قضای حاجت در سوراخهای زمین پرهیز کرد، مبادا در آن حشراتی باشند و آزار ببینند. ابوقتاده از عبدالله بن سرجس روایت‌ کرده است‌: (نهى رسول الله صلى الله عليه وسلم أن يبال في الجحر، قالوا لقتادة: ما يكره من البول في الجحر؟ قال: إنها مساكن الجن) [پیامبر صلي الله عليه و سلم نهی ‌کرد از اینکه در سوراخهای زمین ادرار کنند، به قتاده ‌گفتند: چرا ادرار کردن در سوراخها مکروه است‌؟ گفت‌: آنجا مسکن و ماوای حشرات و جانداران و جن است‌]‌‌. احمد و نسائی و ابوداود و حاکم و بیهقی آنرا روایت کرده‌اند، و ابن خزیمه و ابن سكن آنرا “‌صحیح‌“‌ دانسته‌اند.

٨-‌باید از قضای حاجت در جای سایه‌داری‌ که مردم آنجا جمع سشونله و در راه عبور و مرور- و در مکبانی که مردم گرد هم می‌آیند، خودداری کرد، زیرا ا*‌-‌هریره‌وظ روایت‌کرده است‌که پعامبر فرمود: (اتقوا اللاعنين، قالوا: وما اللاعنان يا رسول الله؟ قال: الذي يتخلى في طريق الناس أو ظلتهم) [از دو چیز که سبب می‌شود مادام شما را لعنت و نفرین ‌کنند پرهیز کنید. گفتند: آن دوچیز که مایه‌ي نفرین می‌گردد چیستند؟ فرمود‌: ‌کسی که در راه مردم یا سایه‌ي آنها قضای حاجت می‌کند]‌‌. احمد و ابوداود و مسلم آنرا روایت کرده‌اند.

٩- نباید در جای حمام و آب راکد یا آب جاری ادرار کرد، زیرا عبدالله پسر مغفل رضي الله عنه روایت کرده است که‌: پیامبر صلي الله عليه و سلم فرمود: (لا يبولن أحدكم في مستحمه ثم يتوضأ فيه، فإن عامة الوسواس منه) [کسی از شما در جای استحمام خود که بعداً در آنجا وضو می‌کرد، ادرار نکند، زیرا بیشتر وسوسه از آن سرچشمه می‌گیرد]‌‌. هر پنج نفر آنرا روایت کرده‌اند، لیکن جمله‌ي ثم يتوضأ فيه فقط از احمد و ابوداود است‌. و از جابر رضي الله عنه روایت شده است‌: (أن النبي صلى الله عليه وسلم نهى أن يبال في الماء الراكد) [‌پیامبر صلي الله عليه و سلم نهی فرمود از اینکه در آب راکد ادرار شود]‌‌. احمد و مسلم و نسائی و ابن ماجه آنرا روایت ‌کرده‌اند. و نیز از او روایت شده است‌ که‌: (أن النبي صلى الله عليه وسلم نهى أن يبال في الماء الجارى) [‌پیامبر صلي الله عليه و سلم نهی فرمود از اینکه در آب جاری ادرار کنند]‌‌. در کتاب مجمع الزواید گفته است‌: طبرانی آنرا روایت کرده و راویان آن مورد اطمینانند: (‌موثوق به هستند)‌.

اگر در جای غسل‌، آب ریزگاه و گنداب‌رو و امثال آن باشد، ادرار کردن در آنجا مكروه نیست.

10-‌نباید ایستاده ادرار کرد، زیرا با وقار و عادات نیکو منافات دارد و امکان دارد که قطرات ادرار به وی اصابت‌ کند. اگر از آلوده شدن به قطرات ادرار ایمن باشد، ایستاده ادرار کردن اشکال ندارد. عایشه رضی الله عنها گفته است‌: (من حدثكم أن رسول الله صلى الله عليه وسلم بال قائما فلا تصدقوه، ما كان يبول إلا جالسا) [‌هرکس گفت که پیامبر ایستاده ادرار کرده است وی را تصدیق مکنید زیرا وی همواره نشسته ادرار مي‌‌کرد]‌. هر پنج نفر جز ابوداود آنرا روایت‌ کرده‌اند. ترمذی ‌گفته است‌: این حدیث در این باره زیباترین و درست‌ترین حدیث است‌. سخن عایشه با آنچه از حذیفه رضي الله عنه‌، روایت شده است منافات ندارد: (أن النبي صلى الله عليه وسلم انتهى إلى سباطة قوم فبال قائما فتنحيت فقال: “أدنه” فدنوت حتى قمت عند عقبيه فتوضأ ومسح على خفيه) [‌پیامبر صلي الله عليه و سلم به محل زباله‌دانی قومی رسید و ایستاده ادرار کرد و من دور شدم‌، سپس فرمود: “بیا جلو”‌، آنقدر به وی نزدیک شدم‌ که ‌کنار پاشنه‌های پایش ایستادم‌، آنوقت وضو گرفت و بر روی “‌خفین‌” مسح کرد]‌‌. همه‌ي جماعت محدثین آنرا روایت کرده‌اند. نووی فرموده است‌: ادرار کردن بحالت نشسته را بیشتر دوست دارم و ادرار کردن به حالت ایستاده نیز مباح است‌، هر دو حالت از پیامبر صلي الله عليه و سلم دیده شده است‌.

11-‌واجب است‌که نجاست را از روی جلو و عقب با سنگ یا هر چیز جامد پاکی‌ که نجاست را از بین ببرد و دارای احترام نباشد، از بین برد، یا فقط با آب‌، یا با هر دو این عمل را انجام داد. عایشه رضی الله عنها گفته است‌ که پیامبر صلي الله عليه و سلم فرمود: (إذا ذهب أحدكم إلى الغائط فليستطب بثلاثة أحجار فإنها تجزئ عنه) [‌هرگاه کسي از شما به قضای حاجت رفت‌، با سه تکه سنگ خود را پاک نماید، آنها کافی هستند برای طهارت‌]‌‌. احمد و نسائی و ابوداود و دارقطنی آنرا روایت کرده‌اند. از انس‌ رضي الله عنه روایت شده ‌که ‌گفته است‌: (كان رسول الله صلى الله عليه وسلم يدخل الخلاء فأحمل أنا وغلام نحوي إداوة من ماء وعنزه فيستنجي بالماء) [پیامبر صلي الله عليه و سلم به محل قضای حاجت می‌رفت‌، من و غلامی ‌که باندازه‌ي من بود آفتابه‌ي ‌کوچکی و حربه‌ای با خود می‌بردیم‌، ایشان با آن طهارت می‌کردند]‌‌. این حدیث مورد اتفاق محدثین است‌.

از ابن عباس رضی الله عنهما روایت شده است که‌: پیامبر صلي الله عليه و سلم ‌، ازکنار دو قبری مي‌گذشت و فرمود: (إنهما يعذبان، وما يعذبان في كبير أما أحدهما فكان لا يستنزه من البول وأما الاخر فكان يمشي بالنميمة) [صاحبان این دو قبر در عذاب هستند و بخاطر گناه بزرگی مورد عذاب قرار نگرفته‌اند، یکی از آنها خود را از ادرار بخوبی تمیز نکرد، و دیگری سخن‌چینی و دو بهم زنی می‌کرد]‌‌. جماعت محدثین آنرا روایت‌ کرده‌اند. و از انس رضي الله عنه بطور “‌مرفوع“ روایت شده است‌ که‌: (تنزهوا من البول فإن عامة عذاب القبر منه) [‌خود را از ادرار خوب پاک‌ کنید، زیرا بیشتر عذاب قبر از آن ناشی می‌شود]‌‌.

12-‌خوب نیست ‌که بدست راست استنجاء و طهارت‌ گرفت‌، تا با پلیدیها آلوده نشود، زیرا عبدالرحمن بن زید گفته است‌که از سلمان فارسی سوال شد: قد علمكم نبيكم كل شئ حتى الخراءة. فقال سلمان: أجل…نهانا أن نستقبل القبلة بغائط أو ببول، أو نستنجي باليمين، أو يستنجي أحدنا بأقل من ثلاثة أحجار، وأن لا يستنجي برجيع أو بعظم) [‌بیگمان پيامبرتان همه چیز را به شما یاد داده است حتی قضای حاجت را؟ سلمان‌ گفت‌: آری … ما را بر حذر داشت از اینکه رو به قبله قضای حاجت‌ کنم و با دست راست استنجاء نمائیم یا با کمتر از سه تکه سنگ استنجاء کنیم‌، و نباید با مدفوع و نجاسات و استخوان خود را پاک کنیم‌]‌. مسلم و ابوداود و ترمذی آنرا روایت کرده‌اند.

از حفصه ر‌ضی الله عنها روایت شده است‌ که‌: (أن النبي صلى الله عليه وسلم كان يجعل يمينه لاكله وشربه وثيابه وأخذه وعطائه، وشماله لما سوى ذلك) [‌پیامبر صلي الله عليه و سلم برای خوردن و نوشیدن و لباس پوشید‌ن و گرفتن و داد و دهش از دست راست خود استفاده می‌كردند و برای غیر اینها از دست چپ خود استفاده مي‌نمودند]‌. احمد و ابوداود و ابن ماجه و ابن حبان و حاکم و بیهقی آنرا رو‌ایت‌کرده‌اند.

13-‌باید بعد از استنجاء‌، دست را، با خاک مالید یا با آب و صابون و امثال آن شست‌، تا بوی بد آن از بین برود، زیرا ابوهریره‌ رضي الله عنه ‌گفته است‌: (كان النبي صلى الله عليه وسلم إذا أتى الخلاء أتيته بماء في تور أو ركوة فاستنجى ثم مسح يده على الارض) [‌هر وقت پیامبر صلي الله عليه و سلم به قضای حاجت می‌رفت‌، در یک ظرف مسین یا چرمی برایش آب می‌بردم‌، استنجاء می‌کرد، سپس دست خود را بر خاک می‌ماليد]‌‌. ابوداود و نسائی و بیهقی و ابن ماجه انرا روایت کرده‌اند.

14-‌بعد از ادرار و طهارت اندکی آب را بر شرمگاه و پایین شلوار بپاشد تا وسوسه را ازخود دورسازد، تا هر وقت ‌که درخود یا لباس خود، تری و رطوبتی یافت‌، بگوید این همان آبی است‌،‌ که خود پاشیدم‌. زیرا سفیان بن الحکم یا حکم بن سفیان‌ رضي الله عنه گفته است‌: (كان النبي صلى الله عليه وسلم إذا بال توضأ وينتضح) [پیامبر صلي الله عليه و سلم، هرگاه ادرار می‌کرد، وضو می‌گرفت و اندکی آب بر خود می‌پاشید]‌‌. و در روایتی دیگر: (رأيت رسول الله صلى الله عليه وسلم بال ثم نضح فرجه) [پیامبر صلي الله عليه و سلم را دیدم ‌که ادرار کرد سپس بر شرمگاه خود آب پاشید]‌‌. و ابن عمر آنقدر بر شرمگاه خویش آب می‌پاشید که شلوارش خیس می‌شد.

15-‌خوب آن است‌ که بوقت دخول در محل قضای حاجت پای چپ را پیش اندازد و به هنگام خروج پای راست را، و سپس بگوید: (غفرانك) [‌آمرزشت را می‌طلبم‌]‌‌. از عایشه رضی الله عنها روایت شده است‌ که‌: (أن النبي صلى الله عليه وسلم كان إذا خرج من الخلاء قال: (غفرانك) [پیامبر صلي الله عليه و سلم هر وقت از محل قضای حاجت بیرون می‌آمد، می‌گفت‌: غفرانک‌]‌‌. هر پنج نفر بجز نسائی آنرا روایت‌ کرده‌اند. حدیث عایشه صحیح‌ترین حدیث است در این موضوع‌. همچنانکه ابوحاتم نیزگفته است‌. و از طرق ضعیفی روایت شده است‌ که‌: پیامبر صلي الله عليه و سلم می‌گفت‌: (الحمد لله الذي أذهب عني الاذى و عافاني) [‌ستایش خدای را که ناراحتی را از من دور ساخت و مرا آسوده کرد]‌‌. یا (الحمد لله الذي أذاقني لذته، وأبقى في قوته، وأذهب عني أذاه) [‌ستایش خدای را که لذت آن (‌طعام‌) را به من چشانید و نیروی آنرا در من‌ باقی ‌گذاشت و ناراحتی آن را از من دور ساخت‌]‌‌.

——————————————————————————–

[1] اين رأي صحيحتر از رأي قبلي است. “مؤلف”.

آخرین حمله به قدس!

بعد از سقوط قدس در جریان اولین جنگ صلیبی ، معنی و مفهوم جهاد علیه صلیبیان ازبین رفته بود و هیچ حاکم و هیچ والی جرات نداشت تا در مقابل اشغالگران بیایستد و برزمد.

حکومت های مسلمان اجیر و باج پرداز شده بود و منازعات میان شان بیشتر ، هر حاکم و والی برای اضافه نمودن قلمرو به کمک نصرانیان روی می آوردن و با برادران مسلمانش جنگ مینمودن.

درین اثنا و احوال مردی ظهور نمود و قدرت گرفت ، این مرد آغاز گر مبارزه دوباره علیه صلیبیان گردید و سلسله جنگ های ره شروع نمود که بعدا وارثینش ادامه دادند و منجر به فتح دوباره قدس گردید.
آری ؛ این مرد عماد الدین زنگی امیر و حاکم موصل بود ، مجاهد عظیم و بزرگ ، کسی که‌ آتش جنگ را افروخت و شعله هایش شهر های بزرگ را در برگرفت و بعد از سالهای سال دوباره در شهر ها مژده های پیروزی دوباره اسلام در مقابل اروپا سر زبان ها افتید.

دوباره دوران خالد و مثنی اغاز یافت و دوباره سیل از مجاهدین از شهر های مختلف و کشور های مختلف زیر پرچم این مرد آمد و لرزه در اندام حاکمان عیسوی قدس افتید .

در چنین روزی ، 27 نوامبر سال 1144 میلادی این مرد حصار بزرگ الرها را بعد از 28 روز محاصره سخت و سنگین تصرف نمود و اولین و کاری ترین ضربه را بر پیکر اروپا وارد نمود و این فتح سبب شروع جنگ دوم صلیبی گردید و اروپا با لشکر عظیم دوباره به طرف شام به راه افتاد و اما جهان اسلام بیدار شده بود ، قیادت های نظامی بدستان افرادی همانند نورالدین و صلاح الدین افتیده بود و پیروزی از مردان صادق و راستین بود و لشکر هاااای بزرگ در مقابل نیروی کوچک مسلمان دوام نمی آورد و فاتح هر شهر و پیروز هر میدان مسلمانان بود .

معالجه وسوسه و تردیدها

معالجه وسوسه‌ها و ترديدها-
جمعی از جوانان از شیخ عبدالعزیز سئوال كردند،
كه در حال تنگدستی و فقر زندگی می‌كنیم تا آنجا كه در وجود خدا و قرآن و پیامبر ﷺ در دل ما شبهه و شک ایجاد شده و در دل خود قساوت و پرده‌ای كه مانع حق شده است را می‌بینیم … ما را راهنمایی كنید؟

در جواب فرمود: … در زمان رسول اكرم ﷺ در بین دوستان پیامبر نیز چنین شك‌هایی به وجود می‌آمد كه برخی در مورد پروردگار بود، آنحضرت به آنها سفارش می‌فرمود به این هنگام بگویند: «آمَنْتُ بِاللَّهِ وَرسُولِهِ» به خدا پناه ببرند و از این تفكر بیرون شوند و به او از شر شیطان رجیم پناهنده شوند.

و بگوید : «أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ».

و بر این عقیده باید استوار بود و تكرار «آمَنْتُ بِاللَّهِ وَرسُولِهِ» هنگام حضور هر فكر كفر آمیز ان شاء الله مفید خواهد شد.

توصیه می‌شود كه از نا امیدی از رحمت‌های خدا به سوی رحمت او امیدوار شویم. و كثرت تلاوت قرآن و تفكر در معانی آنها و برگشت به سوی خدا با صدق و رغبت، انسان را به حق راهنمایی و وسوسه‌ها را نابود می‌كند.

و بیشتر از همه سجده در نیمه شب و حسن ظن به پروردگار است. خداوند می‌فرماید:

﴿فَإِنِّي قَرِيبٌۖ أُجِيبُ دَعۡوَةَ ٱلدَّاعِ إِذَا دَعَانِ﴾ [البقرة: ۱۸۶].

«من نزدیکم! دعای دعا کننده را، به هنگامی که مرا می‌خواند، پاسخ می‌گویم!».

با دوستان خوب رفاقت كن و از دوستی با اشرار دوری كن. آیا انسان به افكار و وسوسه‌هایی كه در مورد توحید و خدا خطور می‌كند مؤاخذه می‌شود؟

از آنحضرت ﷺ ثابت است و در كتب صحیحین نیز آمده است، «كه خداوند از امت من در گذر شده آنچه را كه دل و فكرش خطور می‌كند تا مادامی كه به آن عمل نكرده است و یا سخن نگفته است». صحابه‌ی كرام از رسول اكرم ﷺ از خطر این نوع وسوسه‌ها سئوال كردند؟

آنحضرت ﷺ فرمودند: «مردمی هستند كه می‌پرسند این همه را خدا خلق كرده است، پس خدا را چه كسی آفریده؟ كسی كه به چنین وسوسه‌ای گرفتار شد بگوید: «آمَنْتُ بِاللَّهِ وَرسُولِهِ».

و در روایت دیگر آمده: «كه به خدا پناه ببرد و از این فكر خود را دور كند». (صحیح مسلم)

با دوستان تان شریک سازید ممنون لطف شما
و صفحه مارا نیز لایک کنید موفق باشید .

۵ عمل حرام در همبستری

آداب همبسترى:
اگر وقت ندارید اول شییر کنید بعدا بخوانید

در این مقاله‌ی نخست محرمات زناشويى را بخوانيد.
سنت ‌ها و آداب آن بیان می‌شود :
حرام اول: مجامعت در سوراخ عقب (دُبر):
زناشویی در دبر حرام و خلاف فطرت انسانى است.
پیامبر صلىٰ الله علیه وسلم می‌فرماید:
«لعن الله الذین یأتون النساء فی محاشهن»
خدا نفرین کرده بر اشخاصی که با زنان در دبرهای ‌شان مجامعت می‌کنند.
(رواه الطبرانی فی الأوسط و ابن عدی وهو حدیث صحیح)
و نیز می ‌فرماید:
« مَلْعُونٌ مَنْ أَتَى امْرَأَتَهُ فِی دُبُرِهَا»
هر کس که از سوراخ پشت زنش استفاده‌ یی جنسی کند، ملعون است؛ یعنی: از رحمت و رضای خدا محروم است.
(ابوداوود: ۲۱۶۲؛ مسند احمد: ۹۷۳۳، ۱۰۲۰۶)
حرام دوم: مجامعت در روزهای قاعدگی (حیض):
الله تعالىٰ می‌فرماید:
«وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ الْمَحِیضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِی الْمَحِیضِ» [البقرة/۲۲۲]
از تو در باره عادت ماهانه می پرسند، بگو:
آن رنجی است، پس هنگام عادت ماهانه از [آمیزش با] زنان کناره گیری کنید.
در حدیث آمده است:
«مَنْ أَتَىٰ حَائِضاً أَوِ امْرَأَةً فِى دُبُرِهَا أَوْ کَاهِناً فَصَدَّقَهُ بِمَا یَقُولُ فَقَدْ کَفَرَ بِمَا أُنْزِلَ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ»
هر کسی با زنی که در حال خون ‌ریزی است یا در سوراخ پشت آن هم‌بستری کند، یا پیش کاهن (کسی که از امور آینده خبر می ‌دهد) برود و سخنان او را باور کند، پس به دین محمد کفر ورزیده است. (ترمذی: ۱۳۵؛ ابن ماجه: ۶۳۹)
لازم به یادآوری است که در ایام قاعدگی فقط عمل جنسی حرام است و بوسه گرفتن و سایر تلذذات از زن حلال می ‌باشد.

حرام سوم: افشای عمل زناشویی و متعلقات آن:
حرام است که مرد یا زن عمل جنسی و سخنان مربوط به آن و تلذذ از یک‌دیگر را پیش دوستان افشا کنند.
پیامبر صلىٰ الله علیه وسلم می‌فرماید:
«إِنَّ مِنْ أَشَرِّ النَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ مَنْزِلَةً یَوْمَ الْقِیَامَةِ الرَّجُلَ یُفْضِى إِلَى امْرَأَتِهِ وَتُفْضِى إِلَیْهِ ثُمَّ یَنْشُرُ سِرَّهَا»
از بدترین مردم نزد خدا، مردی است که با زن خود هم‌بستر می ‌شود، سپس راز وی را فاش می‌کند.
(صحیح مسلم: ۱۴۳۷)

حرام چهارم: لیسیدن رطوبات اعضای تناسلی یکدیگر:
لیسیدن آب آلت یکدیگر حرام است !
چون این آب مثل ادرار نجس می ‌باشد و نوشیدن مایع نجس حرام است و اگر لیسیدن بدون فرو بردن آب آلت باشد، باز هم افراط در هم‌بستری و تقلید از غربیان می ‌باشد و اجبار یکدیگر بر این امر غیر فطری جایز نیست و شایسته نیست زبان مسلمان که آله‌ی ذکر و تلاوت است، با محل نجاست تماس پیدا کند.

حرام پنجم: زنای خیالی:
جایز نیست که مرد، هنگام همبسترى با خانم خود زن غریبه‌ای را تصور کند و یا زن، مرد اجنبی را در خیال آورد.

آداب و سنت ‌های هم‌بستری:
۱- نیت پاک ‌دامنی و تناسل از هم‌بستری:
هر یک از زوجین هدف شان از هم‌بستری حفاظت از زنا و فحشا، توالد و تناسل باشد و د ر اصل هدف از ازدواج همین است، هم‌بستری با نیت فوق موجب اجر و ثواب است و بدون از آن چون به عفت و پاک ‌دامنی زوجین کمک می‌کند، امید است که موجب اجر و ثواب باشد.
پیامبر صلىٰ الله علیه وسلم می‌فرماید:‌
«… وَفِى بُضْعِ أَحَدِکُمْ صَدَقَةٌ». قَالُوا: یَا رَسُولَ اللَّهِ! أَیَأْتِى أَحَدُنَا شَهْوَتَهُ وَیَکُونُ لَهُ فِیهَا أَجْرٌ؟
قَالَ: «أَرَأَیْتُمْ لَوْ وَضَعَهَا فِى حَرَامٍ أَکَانَ عَلَیْهِ فِیهَا وِزْرٌ؟
فَکَذَلِکَ إِذَا وَضَعَهَا فِى الْحَلاَلِ کَانَ لَهُ أَجْرٌ»
هم‌بستری با زن نوعی صدقه ‌دادن است.
اصحاب گفتند: ای پیامبر خدا !
هرگاه یکی از ما شهوت خود را برآورده می ‌سازد، در آن اجر و ثواب است؟
پیامبر صلى الله علیه وسلم فرمود:
آیا اگر قضای شهوت خود را در حرام می ‌نهاد، بر او گناهی نمی‌بود؟
همین طور است اگر آن را در حلال نهد، دارای اجر خواهد بود.
(صحیح مسلم: ۱۰۰۶)

۲- ملاعبت و ملاطفت:
مستحب است که مرد پیش از هم‌بستری، شهوت زن را تحریک کند، به هر وسیله‌ای که وی تحریک می‌ شود از قبیل بوسيدن و مکیدن زبان و چسباندن بدن به بدن و استعمال خوشبویی و …. تا زن هم از همبسترى لذت ببرد.
و اگر پیش از تحریک زن مشغول به هم‌بستری شود، غالباً پس از انزال مرد، شهوت زن تسکین نمی ‌یابد و لذت کامل نمی ‌برد.
جابر بن عبدالله می‌گوید:
«نَهَىٰ رسول الله صلىٰ الله علیه وسلم عَنِ المُوَاقَعَةِ قَبْلَ المُلاَعَبَةِ»
پیامبر صلىٰ الله علیه وسلم از مجامعت پیش از ملاعبت باز داشته است.
و در حدیث دیگر می‌ فرماید:
«لا یقعن أحدکم علىٰ امرأته کما تقع البهیمة، ولیکن بینهما رسول.» قیل: وما الرسول یا رسول الله؟
قال: «القبلة والکلام»
نباید هیچ یک از شما بر زنش همچون حیوان بر اهل خود بیفتد؛ بلکه میان آنان رسولی باشد،
سؤال شد:
یا رسول الله ! منظور از رسول چیست؟
فرمود:
بوسه و صحبت کردن.
(به روایت دیلمی در مسند الفردوس، حدیث منکر است.)
در کتاب خلاصة الفتاوىٰ نوشته است:
دست زدن مرد و زن به اعضای تناسلی و جاهای شهوت ‌انگیز یکدیگر جایز است.

۳- بسم الله گفتن و خواندن دعا پیش از هم‌بستری؛
این دعا از پیامبر صلىٰ الله علیه وسلم نقل شده است:
«بِسْمِ اللَّهِ اللّٰهُمَّ جَنِّبْنَا الشَّیْطَانَ وَجَنِّبْ الشَّیْطَانَ مَا رَزَقْتَنَا»
به نام الله، خدایا ! ما را از شیطان دور دار و شیطان را در آن ‌چه به ما عنایت فرمودی، دور دار.
(صحیح بخاری: ۳۲۷۱)

۴- مرد پس از انزال کمی تاخیر کند:
تا زن کاملا ارضاء بشود؛ چه بسا انزال وی به تأخیر می ‌افتد؛ در کتاب المغنی نوشته:
فلا یعجلها حتی تقضی حاجتها
مرد زن را بشتاب وا ندارد تا آنکه زن حاجت خود را برآورد.

۵- هم‌بستری به قدر تحمل زن:
در کتاب الدر المختار آمده است:‌
«لو تضررت من کثرة‌ جماعه لم تجز الزیادة علىٰ قدر طاقتها»؛ اگر زن از کثرت مجامعت مرد متضرر می‌ شود مجامعت بیش از توانایی زن جائز نیست.
بنابر این مرد به قدر توانایی زن کفایت کند و ورنه زن دیگر بگیرد و مرد باید به قدر کفایت زن جوابگو باشد؛ زیرا عفیف و پاک ‌دامن در آوردن زن بر مرد واجب است.
(احیاء العلوم)

۶- هم‌بستری در خلوت:
هم‌بستری باید از سمع و نظر مردم به دور باشد و مناسب است که زیر چادر یا ملافه انجام گیرد.
پیامبر صلىٰ الله علیه وسلم می‌فرماید:
«إِذَا أَتَىٰ أَحَدُکُمْ أَهْلَهُ فَلْیَسْتَتِرْ، وَلا یَتَجَرَّدَان تَجَرُّدَ الْعِیرَیْنِ»؛ وقتی یکی از شما می‌خواهد با همسرش مجامعت کند، پس خود را بپوشاند و زن و مرد هم‌ چون برهنگی دو الاغ، خود را عریان نکنند.
سنن (ابن ماجه: ۱۹۲۱؛ سند آن ضعیف است.)
این حدیث ضعیف است و امر به پوشش در حال مجامعت وظیفه اخلاقی است، ورنه زن و مرد می ‌توانند به صورت برهنه یکدیگر را ببینند،
از ابن عمر رضی الله عنهما جواز آن جهت ازدیاد تلذذ نقل شده است. (رد المحتار: ۵/۲۴۳)

۷-عدم استقبال قبله:
هنگام هم‌بستری رو به قبله نکند.
عمرو بن حزم و عطا آن را مکروه قرار داده‌اند.
(المغنی: ۷/۲۲۸)

۸- عدم تکلم زیاد:
در اثنای هم‌بستری زیاد صحبت نکند که مکروه است.
(المغنی: ۷/۲۲۸)

۹- صورت ‌های هم‌بستری:
دین اسلام شیوه‌ی خاصی را در مجامعت لازم قرار نداده و آن را به دل‌خواه زوجین واگذار نموده است.
فقط فریضه‌ی اسلام در این است که مجامعت در قُبُل (سوراخ جلویی) باشد.
عن ابن عباس أن أناسا من حمیر أتوا النبی صلىٰ الله علیه و سلم یسألونه، فقال رجل منهم: إنی أحب النساء وأحب أن آتی امرأتی مجبیة، فکیف ترىٰ فأنزل الله تعالىٰ:
«نساؤکم حرث لکم فأتوا حرثکم أنىٰ شئتم.»
فقال رسول الله صلىٰ الله علیه وسلم:
«ائتها مقبلة ومدبرة إذا کان ذٰلک فی الفرج»
ابن عباس می ‌فرماید: گروهی از قبیله‌ی حمیر نزد رسول خدا صلىٰ الله علیه وسلم آمدند تا از او بپرسند.
مردی از آنان گفت:
من زنان را دوست دارم و دلم می ‌خواهد با همسرم در حالی که دست ها و زانوهایش را به زمین زده مجامعت نمایم، چه می فرمایی؟
خداوند متعال این آیه را نازل نمود:
«نساؤکم حرث لکم فأتوا حرثکم أنىٰ شئتم»
همسران ‌تان کشتزار شما هستند، به کشت خویش به هر شکلی که می ‌خواهید درآیید.
رسول خدا صلىٰ الله علیه وسلم فرمود:
با زن خود در حالی که رویش به سوی تو یا پشتش به سوی تو باشد هم‌بستری کن، به شرطی که هم‌بستری در فرج (سوراخ جلوی) باشد. (معجم الأوسط طبرانی: ۳۲۸۳)
برترین شیوه در هم‌بستری:
ابن قیم می ‌نویسد:
بهترین شیوه‌ی هم‌بستری این است که زن زیر و مرد بالا باشد.
در حدیث به زن فراش گفته شده و این با پایین بودن زن سازگار است و در قرآن به مرد قوّام گفته شده است و بالا بودن وی از تکمیل قوام ‌بخشی مرد به زن است.
و حدیث:
«إِذَا جَلَسَ بَیْنَ شُعَبِهَا الأَرْبَعِ»
وقتی مرد میان دست و پای زن (برای مجامعت) بنشیند، بر همین شیوه دلالت دارد.
(صحیح مسلم: ۳۴۹)
بدترین شکل هم‌بستری:
ابن قیم می‌نویسد:
بدترین شکل هم‌بستری این است که مرد پایین و زن بالا باشد، این روش خلاف فطرت نر و ماده و بیماری ‌زاست.

۱۰- استحباب وضو جهت تکرار عمل جنسی:
پیامبر صلىٰ الله علی ه وسلم فرمود:
«إِذَا أَتَىٰ أَحَدُکُمْ أَهْلَهُ ثُمَّ أَرَادَ أَنْ یَعُودَ فَلْیَتَوَضَّأْ»
وقتی یکی از شما با زنش همبستر شد و سپس خواست که عودت کند، وضو بگیرد.
(صحیح مسلم)

۱۱- وجوب غسل پس از عمل جنسی:
هنگامی که کلاهک آله‌ی مرد در شرم‌گاه زن داخل شود، غسل بر مرد و زن واجب می گردد، چه انزال بشوند، یا نشوند؛ چنان‌که پیامبر صلىٰ الله علیه وسلم می‌فرماید:
«إِذَا جَلَسَ بَیْنَ شُعَبِهَا الأَرْبَعِ وَمَسَّ الْخِتَانُ الْخِتَانَ فَقَدْ وَجَبَ الْغُسْلُ»
وقتی مرد میان دست و پای زن (برای همبسترى) بنشیند و کلاهک آله‌ی او در شرمگاه زن غائب شود، غسل واجب است.
(صحیح مسلم: ۳۴۹)✅

دعای قبل از همبستری با همسر

192- «بِسْمِ اللهِ، اللَّهُمَّ جَنِّبْنَا الشَّيْطَانَ، وَجَنِّبِ الشَّيْطَانَ مَا رَزَقْتَنَا»( ).
«به نام الله! خدایا! ما را از شیطان دور بدار، و شیطان را از آنچه به ما عنایت می‌فرمائى [یعنى فرزند] محروم کن».

اهل بیت (قسمت اول)

اهل بیت

الحمد لله رب العالـمین والصّلاة والسلام علی سیّدنا وسیّد الارسول الله اء والـمرسلین محمد وعلی آله وصحبه أجمعین.

ابن منظور صاحب کتاب لسان العرب می‌گوید (اهل بیت) یعنی ساکنین آن وکسانی که در خانه اسکان دارند (واهل الرجل) يعني خانواده مرد، یعنی نزدیکترین افراد به وی.
و اهل بیت رسول الله صلی الله علیه وسلم شامل همسران و دختران ایشان و دامادش علی رضی الله عنهم مي شود و گفته شده آل‌بیت رسول الله صلی الله علیه وسلم یعنی همسرانش و مردانی که جزو خانواده‌اش می‌باشند.

راغب اصفهانی مي‌گوید (اهل الرجل) به افرادی گفته می‌شود که تحت عنوان نسب یا دین و یا چیزهای مشابه آن جمع شوند.
و از نظرساختاری کلمه آل اهل بوده که – ها – تبدیل به همزه شده و أأل گردید سپس تخفیف درآن صورت گرفت و آل شده. و آل و اهل از نظر معنا یکسان هستند و اهل لغت گفته‌اند اهل الرجل (خانواده مرد) یعنی زنان و فرزندان و نزدیکان وی مي‌باشد و در این مورد به چند آیه قرآن استدلال خواهیم کرد:
زن عزیز مصر به شوهرش گفت:
﴿قَالَتۡ مَا جَزَآءُ مَنۡ أَرَادَ بِأَهۡلِكَ سُوٓءًا﴾ [یوسف: 25].
(سزای کسیکه به همسرت سوء قصد داشته باشد چیست .. )
و از زبان موسی علیه السلام در قرآن چنين آمده: ﴿فَقَالَ لِأَهۡلِهِ ٱمۡكُثُوٓاْ إِنِّيٓ ءَانَسۡتُ نَارٗا لَّعَلِّيٓ ءَاتِيكُم مِّنۡهَا بِقَبَسٍ أَوۡ أَجِدُ عَلَى ٱلنَّارِ هُدٗى﴾ [طه: 10].
«موسی به همسرش گفت اینجا بمانید من آتشی را از دور دیدم شاید خبری را از آن برایتان بیاورم».
و از زبان ابراهیم علیه السلام و همسر گرامیش آمده:
﴿قَالُوٓاْ أَتَعۡجَبِينَ مِنۡ أَمۡرِ ٱللَّهِۖ رَحۡمَتُ ٱللَّهِ وَبَرَكَٰتُهُۥ عَلَيۡكُمۡ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِۚ إِنَّهُۥ حَمِيدٞ مَّجِيدٞ ٧٣﴾ [هود: 73].
«ای اهل بیت نبوت رحمت و برکات خدا شامل حال شما باد بی‌گمان خداوند ستوده و بزرگوار است».
1- آل: زنان و فرزندان را دربر می‌گیرد
برای اثبات این قول به آیه تطهیر که در آن زنان رسول الله صلی الله علیه وسلم ذکر شده استدلال نموده‌اند كه مي‌فرمايد:
﴿وَقَرۡنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجۡنَ تَبَرُّجَ ٱلۡجَٰهِلِيَّةِ ٱلۡأُولَىٰۖ وَأَقِمۡنَ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتِينَ ٱلزَّكَوٰةَ وَأَطِعۡنَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ وَيُطَهِّرَكُمۡ تَطۡهِيرٗا ٣٣ وَٱذۡكُرۡنَ مَا يُتۡلَىٰ فِي بُيُوتِكُنَّ مِنۡ ءَايَٰتِ ٱللَّهِ وَٱلۡحِكۡمَةِۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ لَطِيفًا خَبِيرًا ٣٤﴾ [الأحزاب: 33-34].
«ای همسران رسول الله شما مانند هیچ یک از زنان دیگر نیستید . اگر می‌خواهید پرهیزگار باشید صدا را نرم و نازک نکنید که بیمار دلان چشم طمع به شما بدوزند و بلکه به صورت شایسته و برازنده سخن بگویید و در خانه‌های خود بمانید و همچون جاهلیت پیشین درمیان مردم ظاهر نشوید و خود نمایی نکنید و نماز را برپا دارید و زکات را بپردازید و از خدا و رسول الله ش اطاعت کنید خداوند قطعا می‌خواهد پلیدی را از شما اهل بیت دورکند و شما را کاملا پاک سازد . و آیات خدا و سخنان حکمت انگیز رسول الله را که در منازل شما خوانده می‌شود یاد کنید بی‌گمان خداوند دقیق و آگاه است».
این آیه از ابتدا تا انتها درباره همسران مکرمه رسول الله صلی الله علیه وسلم بحث می‌کند و خطاب به آنان در وسط آیه می‌فرماید: «خداوند قطعا می‌خواهد پلیدی را از شما اهل بیت دور نماید و جای هیچ بحثی را باقی نگذاشته که بگویم آل بیت یا اهل بیت شامل زنان رسول الله صلی الله علیه وسلم نمی‌شود زیرا سیاق آیه کاملا بر آن دلالت دارد و همچنانکه دیدی آغاز آیه به آنان شروع می‌شود و به آنان نيز خاتمه می‌یابد».
و اما کسیکه بگوید چرا در آیه از نون جمع مونث به ضمیر جمع مذکر تغیر پیدا کرده یعنی در ابتدا می‌فرماید: ﴿يَٰنِسَآءَ ٱلنَّبِيِّ لَسۡتُنَّ﴾ پس از آن گفته و ﴿وَقَرۡنَ فِي بُيُوتِكُنَّ﴾ و ﴿وَٱذۡكُرۡنَ﴾ سپس گفته ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ﴾ و نگفته عنکنّ در جواب می‌گویم در ابتدا خطاب مخصوص همسران ایشان است سپس به ضمیر مذکر تغیر پیدا کرده تا مردان هم به اهل بیت داخل شوند که رسوالله صلی الله علیه وسلم هم سید آنها می‌باشد و هرگاه درجای مردان به مجموع زنان اضافه شوند از نظر ادبیات عربی نون جمع مونث به ضمیر جمع مذکر تغیر خواهد کرد و بعد از آن مستقیما می‌فرماید. (واذکرن فی بیوتکن). (دلیل دوم تشهد است)، زیرا ما در تشهد می‌گويیم: «اللهم صل علی محمد وعلی آل محمد» که امام بخاری : در جايی صیغه آنرا«اللهم صل علی محمد و علی ازواجه وذریته» آورده که ظاهراً تفسیر آل می‌باشد و همچنین ام المومنین عایشه رضی الله عنه می‌گوید: «مَا شَبِعَ آلُ مُحَمَّدٍ ص مِنْ طَعَامِ بُرٍّ» (متفق علیه) یعنی: «خانواده رسول الله صلی الله علیه وسلم هیچگاه از نان گندم سیر نشدند». که مشخص است آل، همسران گرامی ایشان را نيز دربر می‌گیرد.
2 – قول دوم این است که آل بیت به کسانی گفته می‌شود که زکات بر آنان حرام می‌باشد و دو رأي در این زمینه وجود دارد:
1 بنوهاشم و بنوعبدالمطلب: چون نسب رسول الله صلی الله علیه وسلم به هاشم برمی‌گردد ایشان محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم می‌باشند، مطلب برادر هاشم و عموی عبدالمطلب یعنی پدر بزرگ رسول الله صلی الله علیه وسلم است.
2- فقط بنوهاشم: زیرا حدیث زید بن ارقم س که از رسول الله صلی الله علیه وسلم روایت کرده: «أُذَكِّرُكُمُ اللَّهَ فِي أَهْلِ بَيْتِي أُذَكِّرُكُمُ اللَّهَ فِي أَهْلِ بَيْتِي أُذَكِّرُكُمُ اللَّهَ فِي أَهْلِ بَيْتِي». يعني «در خصوص خانواده‌ام خدا را بیاد داشته باشید برآن دلالت دارد. به زید گفته شد اهل بیت ایشان چه کسانی هستند گفت: کسانیکه صدقه بر آنها حرام شده و آنها هم آل علی، آل عقیل، آل عباس و آل جعفر می‌باشند». (اخرجه مسلم).
و به حدیث حسن بن علی رضی الله عنهما هم استدلال کرده‌اند: «انه اخذ تمرة من الصدقة فقال له النبي ص انها لا تحل لـمحمد ولا لآل محمد». (متفق علیه).
«حسن بن علی خرمايی را از بیت المال برداشت، رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود صدقه برای محمد و آل محمد حلال نیست».
برای اثبات رای دوم به حدیث عبدالمطلب یا مطلب بن ربیعه و فضل بن عباس هم استدلال کرداند آنها خدمت رسول الله صلی الله علیه وسلم رفتند و از ایشان خواستند تا آنها را جهت جمع‌آوری زکات و صدقات مردم منصوب نماید و از این راه در آمدی را بدست آورند زیرا عاملین زکات خود جزو افراد مستحق زکات می‌باشند، ولی رسول الله صلی الله علیه وسلم به آنان جواب رد داد و فرمود زکات وصدقات برای محمد و آل محمد روا نمی‌باشد (مسلم).
پس معلوم می‌شود که فضل بن عباس بن عبدالمطلب و عبدالمطلب بن ربیعه بن الحارث بن عبد المطلب از افراد خانواده رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌باشند و زکات و صدقات بر ایشان حلال نمی‌باشد.
3- آل بیت رسول الله صلی الله علیه وسلم تمام امت ایشان است:
یعنی هر کس که مسلمان و تابع رسول الله صلی الله علیه وسلم باشد آل بیت ایشان محسوب می‌شود زیرا گفته‌اند: «آل الرجل اتباعه» يعني: هرکس که پیروی شخصی باشد اتباع وی به حساب می‌آید. و دلیل قول سوم این آیه قرآن است که خداوند می‌فرمایند: ﴿ٱلنَّارُ يُعۡرَضُونَ عَلَيۡهَا غُدُوّٗا وَعَشِيّٗاۚ وَيَوۡمَ تَقُومُ ٱلسَّاعَةُ أَدۡخِلُوٓاْ ءَالَ فِرۡعَوۡنَ أَشَدَّ ٱلۡعَذَابِ ٤٦﴾ [غافر: 46].
«آل‌فرعون را به شدید‌ترین عذابها داخل گردانید در اینجا خداوند متعال پيروان فرعون را آل فرعون نام می‌برد».
و زمانیکه ابرهه به قصد تخریب کعبه به مکه هجوم آورد. عبدالمطلب جد رسول الله صلی الله علیه وسلم در اشعاری می‌گوید:

لا هم ان العبد یمنع رح
له فامنع رحالك
لایغلبن صلیبهم ومحا
لهم غدوا محالك
وانصرعلی آل الصلی
ب وعابدیه الیوم آلك

«خدایا هرکس از خانه و کاشانه‌اش مراقبت می‌کند تو هم ازخانه‌ات حمایت کن تا صلیب و شوکت آنان بر قوت تو غالب نشوند و امروز آل خود را بر آل صلیب پیروز گردان».
در اینجا آل به معنی امت و یا پیروان یک آیین بکار رفته است.
4- قول چهارم آل رسول الله صلی الله علیه وسلم فقط. علی. فاطمه. حسن. حسین و فرزندانشان رضی الله عنهم هستند و برای اثبات آن به حدیث کساء . استدلال کرده‌اند ام‌المومنین عایشه رضی الله عنها روایت نموده که روزی علی بن ابی طالب رضی الله عنه خدمت رسول الله صلی الله علیه وسلم آمد و ایشان علی را زیر عباء خود گذاشت سپس فاطمه داخل شد و فاطمه را هم زیر عباء خود قرار داد پس از فاطمه حسن و حسین آمدند رسول الله صلی الله علیه وسلم آنها را هم با عباء خود پوشاند وفرمود: «إِنَّمَـا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا». [اخرجه مسلم].
پس روایت، بر آل بیت بودن علی . فاطمه. حسن وحسین رضی الله عنهم دلالت دارد
و به آیه مباهله هم استناد کرده‌اند كه خداوند متعال می‌فرماید: ﴿فَمَنۡ حَآجَّكَ فِيهِ مِنۢ بَعۡدِ مَا جَآءَكَ مِنَ ٱلۡعِلۡمِ فَقُلۡ تَعَالَوۡاْ نَدۡعُ أَبۡنَآءَنَا وَأَبۡنَآءَكُمۡ وَنِسَآءَنَا وَنِسَآءَكُمۡ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَكُمۡ ثُمَّ نَبۡتَهِلۡ فَنَجۡعَل لَّعۡنَتَ ٱللَّهِ عَلَى ٱلۡكَٰذِبِينَ ٦١﴾ [آل‌عمران: 61].
«هرگاه بعد از علم و دانشی که به تو رسیده است باز با تو به ستیز پرداختند، بدیشان بگو: بیايید ما فرزندان خود را دعوت می‌کنیم و شما هم فرزندان خود را فرا خوانید. و ما زنان خود را دعوت می‌کنیم و شما هم زنان خود را فرا خوانید و ما خود را آماده می‌سازیم و شما هم خود را آماده سازید سپس دست دعا به سوی خدا بر می‌داریم و نفرین خدا را برای دروغگویان تمنا می‌نماییم».
«دعاء النبی اقرب الناس الیه وهم آله فکانوا علیاً وفاطمه والحسن والحسین». [اخرجه البخاری ومسلم]
«رسول الله صلی الله علیه وسلم نزدیکترین کسان خود که آل بیتش می‌باشند فرا می‌خواند».
قول صحیح در بین این اقوال کدام می‌باشد كه به نظر ما کسانیکه صدقه بر آنها حرام می‌باشد كه همانا بنی‌هاشم‌اند مي‌باشد. زیرا خیلی‌ها معتقدند که صدقات بر بنی‌مطلب جائز و حرام نیست. و اما همسران رسول الله صلی الله علیه وسلم قبل از اینکه به ازدواج ایشان درآیند جزو آل بیت محسوب نمی‌شوند پس آل بیت بودن آنها عارضی و به تبعیت از رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌باشد.

ادامه دارد.

سه نوع آب از بدن خارج میشود (مسایل فقهی)

بخوانید که بدانید جوانان دعوتگر مسلمیار #سه_قسم_آب_از_بدن_خارج_ميشود:

#منی: آبی را گویند که در وقت انزال و اوج شهوت، از مرد و یا زن بصورت لذت و سرعت بگونه زیاد خارج می شود، و حالت جست و پریدن دارد و با سرعت خارج میشود که بدن شخص سست می شود.
رنگش سفید و مایل به زرد است، بوی آن شباهت به بوی کلورین دارد و یک مایع بسیار غلیظ (مثل خلط بینی) و یا مانند دیگر مایع غلیظ و چسپناک است، منی مرد را اسپرم و منی زن را اووَم گویند.
و پس از آمدن منی از مرد و یا زن بر ایشان غسل لازم میگردد، البته ناگفته نماند که پس از پنهان شدن کلاهک آله تناسلی مرد در داخل آله تناسلی زن، غسل بر هر دو واجب میشود خواه منی خارج شود و یا نه!

#مذی: آنست که پس از لمس و بازی با همسر و یا در آغوش گرفتن و بوسه کردن، از شرمگاه (مرد و یا زن) خارج شده، بدون رنگ، شفاف و روشن است، چسپناکی و غلظت (تیره گی) آن نسبت به منی کمتر است که در وقت شهوت بدون لذت خارج میشود، و گاهی حتی خود شخص هم متوجه نمی شود و صفت آن اینست که گاهی شخص در محل مخصوص خود و یا بالای ران پای خود حالت سردی و یخی را احساس میکند، و در اینصورت تنها بر شخص وضو گرفتن لازم میگردد نه غسل!

#ودی: آنست که پس از ادرار و یا پیش از ادرار از آله مخصوص شخص می آید که ممکن است مثل منی باشد و یا همانند مذی که در هر دو صورت تنها وضو لازم میگردد، و تفاوت آن با منی در اینست که همراه با لذت و تیز و جست و خیز بیرون نمی شود و لذت و سرعت و سستی بدن همانند منی را ندارد و تنها وضو گرفتن لازم میشود نه غسل!

#نکته:
همانند مرد ها ــ احتلام (انزال و خروج منی در حالت خواب) در زن ها و دختر ها هم وجود دارد و اگر کم باشد و یا زیاد غسل را واجب میکند و شخص ابتدا ادرار کند تا داخل آلت تناسلی اش هم پاک شود و بعد از آن وضو و بعد از وضو غسل کند!

امید است درست فهمیده باشید و بتوانید تشخیص دهید!
برای ثواب با دیگران به اشتراک بگزارید!
والسلام علیکم مسلمیار

درقرآن کریم 9  آرزوی که انسان بعد از #مرگ می کند #ذکر شده است.

#درقرآن کریم 9 #آرزوی که #انسان بعد از #مرگ می کند #ذکر شده است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- *يَا لَيْتَنِي كُنْتُ تُرَابًا*
ﺍﮮ ﮐﺎﺵ ! خاک میبودم ‏
(ﺳﻮﺭة النبأ‏ء 40)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۲- * يَا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِي *
ﺍﮮ ﮐﺎﺵ ! برای آخرت خود چیزی میکردم.
‏( ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻟﻔﺠﺮ 24 ‏)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۳- *يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيَهْ*
ﺍﮮ ﮐﺎﺵ ! نامه اعمالم برایم داده نمی شد.
‏(ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻟﺤﺎﻗﺔ 25)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۴- *يَا وَيْلَتَىٰ لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا*
ﺍﮮ ﮐﺎﺵ ! فلان انسان را به دوستی نمیگرفتم
‏(ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻟﻔﺮﻗﺎﻥ 28 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۵- *يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا*
ﺍﮮ ﮐﺎﺵ ! فرمانبرداری الله و رسولش صلی الله علیه و آله و سلم را میکردیم.
‏(ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻷﺣﺰﺍﺏ 66)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۶- *يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا*
ﺍﮮ ﮐﺎﺵ ! راه و روش رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را تعقیب میکردم
‏(ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻟﻔﺮﻗﺎﻥ 27)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۷- *يَا لَيْتَنِي كُنتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزًا عَظِيمًا*
ﺍﮮ ﮐﺎﺵ ! من هم با آنها میبودم حال کامیابی بزرگ حاصل میکردم
‏(ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻟﻨﺴﺎﺀ 73‏)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۸- *يَا لَيْتَنِي لَمْ أُشْرِكْ بِرَبِّي أَحَدًا*
ﺍﮮ ﮐﺎﺵ ! با رب خود کسی را شریک نمییآوردم.
‏(ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻟﻜﻬﻒ 42)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۹- *يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِين*َ
ﺍﮮ ﮐﺎﺵ ! راهی برابر شود که دوباره به دنیا برگردیم و نشانی های رب خود را انکار نکنیم و از جمله مومنین شویم ۔
‏(ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻷﻧﻌﺎﻡ 27)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👈🏻 این ها آرزو هایی اند که بعد از مرگ برآورده شدن شان نا ممکن است .
لهذا باید بکوشیم تا در دنیا هستیم خود را اصلاح نماییم تا باشد که در آخرت از نادمین نباشیم .
الله متعال همه مارا به راه راست هدایت نماید .
آﻣِﻴﻦ ﻳَﺎ ﺭَﺏَّ ﺍﻟْﻌَﺎﻟَﻤِﻴْﻦ
كاپي –

نامه نجاشی به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم

“ای رسول خدا، اگر می خواهی، همین اکنون به حضورت می آیم، اگر می خواهی همین‌جا بمانم و قوم ام را ارشاد نمایم.” روزی دیگر در وضعیتی متواضع به دلشکسته چنین گفته: ” ای کاش به جای این سلطنت، خدمتگذار محمد ﷺ می بودم.”

نامه‌ نجاشی پادشاه حبشه به رسول اکرم ﷺ
منبع: ( ابوداود، جنایز؛ بیهقی، دلایل،۲/۳۰۰.)

قتل انسان بی‌گناه

شیخ عبدالعزیز طریفی:

کسی که خون حرام را حلال می‌شمارد هرگز اسلام را یاری نخواهد کرد.

رسول الله ﷺ می‌فرماید: «مومن همچنان در دین خود گشایش [و فرصت جبران] دارد تا وقتی که دستش به خون حرام آلوده نشده باشد» (بخاری: ۶۸۶۲).

کسی که در دین خودش فرصت جبران ندارد، چگونه می‌تواند دین را یاری دهد؟!

#انفجار_کابل

یادبود شهادت عمر مختار مشهور به شیر صحرا

بسم الله تعالی
ولاتقولو لمن یقتلو فی سبیل الله اموات الآیه
عمرمختار یک مرد مجاهد،مبارز ونتر س از کشوری لیبی بود ایشان (۸۶) سال قبل از امروز برعلیه
تهاجم امپراتوری ایتالیا میرزمید .
عمرمختار درسن (۷۰) سالگی ازطرف دشمنان اسلام به شهادت میرسد جهادراباهرمعامله ای مقدس وتکلیف شرعی میداند ازینرو ازطرف کفار وقت حلقه آویز میشود.
این مرد بزرگ ازحقیقت زندگی وآخرت درک واقعی وحقیقی داشت پس ای جوانان عزیز
قلبهای تانرا با چنین شجاعت نور افشانی کنید
مفکوره ای تانرا باچنین تفکر آبیاری کنید.
گامهایتانرا باچنین گامهای بدون لغزش سازگاری کنید.
بادیدن تصویر این مرد مجاهد اشکهایم جاری میشود:
خداوند متعال ازریش سفید حیا اش می آید که عذاب کند اما دشمنان اسلام این قهرمان را حلقه آویز میکنند.
عمر مختار مکتب شجاعت ،ودرخت ایمانداری را در قلب هرمومن درحقیقت غرس میکند.
روحش شاد یادش گرامی

شش کلمه با ترجمه دری فارسی

شش_کلمه_با_ترجمه_دری!!
۱-کلمه_طیبه_شریفه:
لَا اِلَهَ اِلَّا الله مُحَمَّدٌرَّسُول الله.
نـيـست هيـچ مـعـبودبـرحق جز از الله جل جلاله و حـضرت مـحـمـد مـصطـفی صلی الله عليه وسلم رسول او است.

۲-کلمه_شهادت:
اَشْهَدْ اَنْ لِّا اِلَهَ اِلَّا الله وَحْدَ هْ لَا شَرِيْکَ لَهُ وَ اَشْهَدْ اَنَّ مُحَمَّدً اعَبْدُ هُ وَرَسُولُهُ.
شاهدی ميدهم که نيست هيچ معـبود بـرحق مـگر بدون از الله جل جلاله که تـنـها است و هـيـچ شريک ندارد و شهادت ميـدهم که حـضرت محمد مـصطفی صلی الله عليه وسلم رسول و بـنـده اوست.

۳- کلمه_تمجيد:
سُبْحَانَ اللهِ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لِّا اِلَهَ اِلَّا اللهُ وَاللهُ اَکْبَرْ وَ لَا حَوْ لَ وَ لَا قُوَّ ةَ اِلَّا بِاللهِ الْعَلِّی الْعَظِيْم.
پاکی صرف برای الله تـعالى است جمله ثـنا صفت برای الله تـعالى است بدون از الله هيـچ معبـود لايـق عبادت نيست خداوند بـزرگ است و نيست هيـچ قوت و طاقت مـگر بدون از جانـب خداوند بـزرگ و عـظيـم.

۴- کلمه_توحيد:
لَا اِلَهَ اِلَّا اللهُ وَحْدَ هْ لَا شَرِيْکَ لَهُ لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ يُحْیِ وَيُمِيْتُ وَهُوَحَيٌ لَّا يَمُوْ تُ اَبَدًا اَبَدًاذُول الْجَلَا لِوَالْاِکْرَامِ بِيَدِهِ الْخَيْر وَهُوَعَلَي کُلِّ شَيءٍ قَدِيْر .
نيست هيـچ معـبـودبـرحـق مـگر بدون از الله جل جلاله تـنها است و هيـچ شريک ندارد و برايش پاد شاهی همه کائـينـات است همه ثـنا و صفت برايـش است زندگي دهنده و مرگ دهنده است و خودش برای ابد الابد زنده است و هيـچـگاه مرگ ندارد ذات عـظمت و کـبـريا است همه نـيـکی و خـير در قـبـضه او است و بر همه چـيـز قادر است.

۵ کلمه_استغفار:
«اَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبي مِنْ كِلِّ ذَنْبٍ أذْنَبْتُهُ عَمْداً أو خطأً سراً أو علانية، وأتوب إليه من الذنب الذي أعلم، ومن الذنب الذي لا أعلم، إنَّكَ أنْتَ عَلاَّمُ الغيوبِ وستَّارُ العُيوبِ وغَفَّارُ الذُّنوبِ، وَلاَ حَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللهِ العَلِيِّ العَظِيمِ».
«از خدواند پروردگار خویش از همۀ گناهان که به قصد یا بخطا و پوشیده و یا آشکار انجام داده‌ام آمرزش می‌خواهم و بسوی او از همه گناهانی که می‌دانم و گناهانی که نمی‌دانم توبه می‌نمایم، ای بار الها! تو بسیار داننده امور غیبی و تو بسیار پوشاننده عیب‌های و تو بسیار آمرزنده گناهانی، و نیست هیچ جای بازگشتی و نه هم قوتی جز خداوند خدای بلند مرتبه و بزرگ».

۶- کلمه_رد_کـفر:
اَللَّهُمَّ اَنِّیْ اَعُوْذُبِکَ مِنْ اَنْ اُشْرِکَ بِکَ شَيْاءً وَاَنَا اَعْلَمُ بِهِ وَاَسْتَغْفِرُکَ لِمَا لَّآ اَعْلَمُ بِهِ تُبْتُ عَنْهُ وَ تَبَرَّاْتُ مِنَ الْکُفْرِ وَالشِّرْکِ وَالْغِيْبَةِ وَالْبِدْعَةِ وَالْنَّمِيْمَةِ وَالْفَوَاحِشِ وَالْبُهْتَانِ وَالْمَعَاصِیْ کُلِّهَا وَاَسْلَمْتُ وَاَقُوْلُ لَا اِلَهَ اِلَّا الله مُحَمَّدٌرَّسُول الله.
ای پروردگارم مرا نـجـات بده از آن چـيـزيـکه من شريک بـگردانـم همراه خودت و من به آن عالم و فـهمـيـده باشم و از نزدت مـغـفـرت همان گـناه مـيـخواهم که از من بدون علميت و دانائی(سهواً) شده باشد من از همان ګـناه تـوبـه کردم و من از کـفـر، شرک، غـيـبـت، بـدعت، شيـطانی، فـهشا، تـهمت و از همه گـناهان بـيـزارم و مطـيـع و فـرمانـبـردار
شدم و ميـگويـم که نيست هيـچ معـبـود برحـق مـگر بدون از الله جل جلاله و مـحمد مـصطفی صلی الله عليه وسلم رسول اوست.
حتمآ همرای دوستان خود (نشر )کنید تا از معنای این کلمات مبارک اگاه شوند.

اذیت مسلمان

✍ اذیت مسلمان، از ایمانت می کاهد!

کسی که مسلمانان از زبان و یا دستش در امان نباشند، مسلمان کامل شمرده نمی‌شود. و این حکم در فضای مجازی، و غیر مجازی صدق میکند. اهل جهل، اهل بدعت، اهل خدعه، اهل نفس و شهوت، اهل تعصب، و آنانیکه دعوتگران راه حق را تمسخر و استهزأ میکنند، در حقیقت ایمان شان را خدشه دار کرده اند.

۸۳ خصلت از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم

۸۳ #ﺧﺼﻠﺖ_ﺍﺯ_ﺧﺼﻮﺻﻴﺎﺕ_ﺭﻓﺘﺎﺭﯼ_پیاﻣﺒﺮگرامی (ﺹ) ..

۱ -ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺭﺍﻩ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﻣﻲ ﻭ ﻭﻗﺎﺭ ﺭﺍﻩ ﻣﻲ ﺭﻓﺖ.
۲ – ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺭﻓﺘﻦ ﻗﺪﻡ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺯﻣﻴﻦ نمی ﮐﺸﻴﺪ .
۳ -ﻧﮕﺎﻫﺶ ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﺑﻪ ﺯﻳﺮ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﻭ ﺑﺮ ﺯﻣﻴﻦ ﺩﻭﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩ.
۴ – ﻫﺮﮐﻪ ﺭﺍ ﻣﻲ ﺩﻳﺪ ﻣﺒﺎﺩﺭﺕ ﺑﻪ ﺳﻼﻡ ﻣﻲ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮐﺴﻲ ﺩﺭ ﺳﻼﻡ ﺑﺮ اﻭ ﺳﺒﻘﺖ ﻧﮕﺮﻓﺖ.
۵ -ﻭﻗﺘﻲ ﺑﺎ ﮐﺴﻲ ﺩﺳﺖ ﻣﻲ ﺩﺍﺩ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺍﻭ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻧﻤﻲ ﮐﺸﻴﺪ .
۶ -ﺑﺎ ﻣﺮﺩﻡ ﭼﻨﺎﻥ ﻣﻌﺎﺷﺮﺕ ﻣﻲ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﻫﺮﮐﺲ ﮔﻤﺎﻥ ﻣﻲ ﮐﺮﺩ ﻋﺰﻳﺰﺗﺮﻳﻦ ﻓﺮﺩ ﻧﺰﺩ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺳﺖ.
۷ – ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺑﻪ ﮐﺴﻲ ﻣﻲ ﻧﮕﺮﻳﺴﺖ ﺑﻪ ﺭﻭﺵ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺩﻭﻟﺖ ﺑﺎ ﮔﻮﺷﻪ ﭼﺸﻢ ﻧﻈﺮ ﻧﻤﻲ ﮐﺮﺩ.
۸ – ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ ﺭﻭﻱ ﻣﺮﺩﻡ ﭼﺸﻢ ﻧﻤﻲ ﺩﻭﺧﺖ ﻭ ﺧﻴﺮﻩ ﻧﮕﺎﻩ ﻧﻤﻲ ﮐﺮﺩ.
۹ -ﭼﻮﻥ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻣﻲ ﮐﺮﺩ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻣﻲ ﮐﺮﺩ ﻧﻪ ﺑﺎ ﭼﺸﻢ ﻭ ﺍﺑﺮﻭ .
۱۰-ﺳﮑﻮﺗﻲ ﻃﻮﻻﻧﻲ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺗﺎ ﻧﻴﺎﺯ نمی ﺷﺪ ﻟﺐ ﺑﻪ ﺳﺨﻦ ﻧﻤﻲ ﮔﺸﻮﺩ .
۱۱- ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺑﺎ ﮐﺴﻲ، ﻫﻢ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﻲ ﺷﺪ ﺑﻪ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﺍﻭ ﺧﻮﺏ ﮔﻮﺵ ﻓﺮﺍ ﻣﻲ ﺩﺍﺩ.
۱۲- ﭼﻮﻥ ﺑﺎ ﮐﺴﻲ ﺳﺨﻦ ﻣﻲ ﮔﻔﺖ ﮐﺎﻣﻼ ﺑﺮﻣﻲ ﮔﺸﺖ ﻭ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﻲ نﺸﺴﺖ.
۱۳-ﺑﺎ ﻫﺮﮐﻪ ﻣﻲ ﻧﺸﺴﺖ ﺗﺎ ﺍﻭ ﺍﺭﺍﺩﻩ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻦ ﻧﻤﻲ ﮐﺮﺩ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﺮﻧﻤﻲ ﺧﺎﺳﺖ .
۱۴- ﺩﺭ ﻣﺠﻠﺴﻲ ﻧﻤﻲ ﻧﺸﺴﺖ ﻭ ﺑﺮﻧﻤﻲ ﺧﺎﺳﺖ ﻣﮕﺮ ﺑﺎ ﻳﺎﺩ ﺧﺪﺍ .
۱۵- ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ ﻣﺠﻠﺴﻲ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ ﻭ ﻧﺰﺩﻳﮏ ﺩﺭﺏ ﻣﻲ ﻧﺸﺴﺖ ﻧﻪ ﺩﺭ ﺻﺪﺭ ﺁﻥ .
۱۶- ﺩﺭ ﻣﺠﻠﺲ ﺟﺎﻱ ﺧﺎﺻﻲ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺍﺧﺘﺼﺎﺹ ﻧﻤﻲ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻧﻬﻲﻣﻲ ﮐﺮﺩ .
۱۷- ﻫﺮﮔﺰ ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﻣﺮﺩﻡ ﺗﮑﻴﻪ ﻧﻤﻲ ﺯﺩ .
۱۸- ﺍﮐﺜﺮ ﻧﺸﺴﺘﻦ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻗﺒﻠﻪ ﺑﻮﺩ .
۱۹- ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﻣﺤﻀﺮ ﺍﻭ ﭼﻴﺰﻱ ﺭﺥ ﻣﻲ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﻧﺎﭘﺴﻨﺪ ﻭﻱ ﺑﻮﺩ ﻧﺎﺩﻳﺪﻩ ﻣﻲ ﮔﺮﻓﺖ .
۲۰- ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﮐﺴﻲ ﺧﻄﺎﻳﻲ ﺻﺎﺩﺭ ﻣﻲ ﮔﺸﺖ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﻘﻞ ﻧﻤﻲ ﮐﺮﺩ .
۲۱- ﮐﺴﻲ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻟﻐﺰﺵ ﻭ ﺧﻄﺎﻱ ﺩﺭ ﺳﺨﻦ ﻣﻮﺍﺧﺬﻩ ﻧﻤﻲ ﮐﺮﺩ.
۲۲- ﻫﺮﮔﺰ ﺑﺎ ﮐﺴﻲ ﺟﺪﻝ ﻭ ﻣﻨﺎﺯﻋﻪ ﻧﻤﻲ ﮐﺮﺩ .
۲۳- ﻫﺮﮔﺰ ﺳﺨﻦ ﮐﺴﻲ ﺭﺍ ﻗﻄﻊ ﻧﻤﻲ ﮐﺮﺩ ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺣﺮﻑ ﻟﻐﻮ ﻭ ﺑﺎﻃﻞ ﺑﮕﻮﻳﺪ.
۲۴- ﭘﺎﺳﺦ ﺑﻪ ﺳﻮﺍﻟﻲ ﺭﺍ ﭼﻨﺪ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻣﻲ ﮐﺮﺩ ﺗﺎ ﺟﻮﺍﺑﺶ ﺑﺮ ﺷﻨﻮﻧﺪﻩ ﻣﺸﺘﺒﻪ ﻧﺸﻮﺩ .
۲۵- ﭼﻮﻥ ﺳﺨﻦ ﻧﺎﺻﻮﺍﺏ ﺍﺯ ﮐﺴﻲ ﻣﻲ ﺷﻨﻴﺪ . ﻧﻤﻲ ﻓﺮﻣﻮﺩـ « ﭼﺮﺍ ﻓﻼﻧﻲ ﭼﻨﻴﻦ ﮔﻔﺖ » ﺑﻠﮑﻪ ﻣﻲ ﻓﺮﻣﻮﺩ « ﺑﻌﻀﻲ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﭼﻪ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﭼﻨﻴﻦ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻨﺪ؟ »
۲۶-ﺑﺎ ﻓﻘﺮﺍ ﺯﻳﺎﺩ ﻧﺸﺴﺖ ﻭ ﺑﺮﺧﺎﺳﺖ ﻣﻲ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﻫﻢ ﻏﺬﺍ ﻣﻲ ﺷﺪ .
۲۷- ﺩﻋﻮﺕ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﻭ ﻏﻼﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﻲ ﭘﺬﻳﺮﻓﺖ .
۲۸- ﻫﺪﻳﻪ ﺭﺍ ﻗﺒﻮﻝ ﻣﻲ ﮐﺮﺩ ﺍﮔﺮﭼﻪ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻳﮏ ﺟﺮﻋﻪ ﺷﻴﺮ ﺑﻮﺩ.
۲۹- ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺻﻠﻪ ﺭﺣﻢ ﺑﻪ ﺟﺎ ﻣﻲ ﺁﻭﺭﺩ .
۳۰-ﺑﻪ ﺧﻮﻳﺸﺎﻭﻧﺪﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺍﺣﺴﺎﻥ ﻣﻲ ﮐﺮﺩ ﺑﻲ ﺁﻧﮑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺑﺮﺗﺮﻱ ﺩﻫﺪ .
۳۱- ﮐﺎﺭ ﻧﻴﮏ ﺭﺍ ﺗﺤﺴﻴﻦ ﻭ ﺗﺸﻮﻳﻖ ﻣﻲ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻭ ﮐﺎﺭ ﺑﺪ ﺭﺍ ﺗﻘﺒﻴﺢ ﻣﻲ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻧﻬﻲ ﻣﻲ ﮐﺮﺩ.
۳۲- ﺁﻧﭽﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﺻﻼﺡ ﺩﻳﻦ ﻭ ﺩﻧﻴﺎﻱ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﻲﻓﺮﻣﻮﺩ ﻭ ﻣﮑﺮﺭ ﻣﻲﮔﻔﺖ ﻫﺮﺁﻧﭽﻪ ﺣﺎﺿﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻣﻲ ﺷﻨﻮﻧﺪ ﺑﻪ ﻏﺎﻳﺒﺎﻥ ﺑﺮﺳﺎﻧﻨﺪ.
۳۳- ﻫﺮﮐﻪ ﻋﺬﺭ ﻣﻲ ﺁﻭﺭﺩ ﻋﺬﺭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻗﺒﻮﻝ ﻣﻲ ﮐﺮﺩ.
۳۴- ﻫﺮﮔﺰ ﮐﺴﻲ ﺭﺍ ﺣﻘﻴﺮ ﻧﻤﻲ ﺷﻤﺮﺩ .
۳۵- ﻫﺮﮔﺰ ﮐﺴﻲ ﺭﺍ ﺩﺷﻨﺎﻡ ﻧﺪﺍﺩ ﻭ ﻳﺎ ﺑﻪ ﻟﻘﺐ ﻫﺎﻱ ﺑﺪ ﻧﺨﻮﺍﻧﺪ .
۳۶- ﻫﺮﮔﺰ ﮐﺴﻲ ﺍﺯ ﺍﻃﺮﺍﻓﻴﺎﻥ ﻭ ﺑﺴﺘﮕﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﻔﺮﻳﻦ ﻧﮑﺮﺩ .
۳۷- ﻫﺮﮔﺰ ﻋﻴﺐ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺟﺴﺘﺠﻮ ﻧﻤﻲ ﮐﺮﺩ .
۳۸-ﺍﺯ ﺷﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺮﺣﺬﺭ ﺑﻮﺩ ﻭﻟﻲ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﮐﻨﺎﺭﻩ ﻧﻤﻲ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﺧﻮﺷﺨﻮ ﺑﻮﺩ.
۳۹- ﻫﺮﮔﺰ ﻣﺬﻣﺖ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﻧﻤﻲ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻣﺪﺡ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﻤﻲ ﮔﻔﺖ.
۴۰-ﺑﺮ ﺟﺴﺎﺭﺕ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺻﺒﺮ ﻣﻲ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻭ ﺑﺪﻱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﻴﮑﻲ ﺟﺰﺍ ﻣﻲ ﺩﺍﺩ.
۴۱-ﺍﺯ ﺑﻴﻤﺎﺭﺍﻥ ﻋﻴﺎﺩﺕ ﻣﻲ ﮐﺮﺩ ﺍﮔﺮﭼﻪ ﺩﻭﺭ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺗﺮﻳﻦ ﻧﻘﻄﻪ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺑﻮﺩ .
۴۲-ﺳﺮﺍﻍ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﻲ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺟﻮﻳﺎﻱ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﻲ ﺷﺪ.
۴۳- ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻧﺎﻡ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺻﺪﺍ ﻣﻲ ﺯﺩ .
۴۴-ﺑﺎ ﺍﺻﺤﺎﺑﺶ ﺩﺭ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻣﺸﻮﺭﺕ ﻣﻲ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺗﺎﮐﻴﺪ ﻣﻲﻓﺮﻣﻮﺩ .
۴۵- ﺩﺭ ﺟﻤﻊ ﻳﺎﺭﺍﻧﺶ ﺩﺍﻳﺮﻩ ﻭﺍﺭ ﻣﻲﻧﺸﺴﺖ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻏﺮﻳﺒﻪ ﺍﻱ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥﻭﺍﺭﺩ ﻣﻲ ﺷﺪ ﻧﻤﻲ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﺗﺸﺨﻴﺺ ﺩﻫﺪ ﮐﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﮐﺪﺍﻣﻴﮏ ﺍﺯ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺍﺳﺖ .
۴۶- ﻣﻴﺎﻥ ﻳﺎﺭﺍﻧﺶ ﺍﻧﺲ ﻭ ﺍﻟﻔﺖ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﻣﻲ ﮐﺮﺩ.
۴۷- ﻭﻓﺎﺩﺍﺭﺗﺮﻳﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﻋﻬﺪ ﻭ ﭘﻴﻤﺎﻥ ﺑﻮﺩ.
۴۸- ﻫﺮﮔﺎﻩ ﭼﻴﺰﻱ ﺑﻪ ﻓﻘﻴﺮ ﻣﻲﺑﺨﺸﻴﺪ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﻲ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺑﻪﮐﺴﻲ ﺣﻮﺍﻟﻪ ﻧﻤﻲ ﮐﺮﺩ .
۴۹- ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﻮﺩ ﻭ ﮐﺴﻲﭘﻴﺶ ﺍﻭ ﻣﻲ ﺁﻣﺪ ﻧﻤﺎﺯﺵ ﺭﺍ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﻣﻲ ﮐﺮﺩ .
۵۰- ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﻮﺩ ﻭ ﮐﻮﺩﮐﻲﮔﺮﻳﻪ ﻣﻲ ﮐﺮﺩ ﻧﻤﺎﺯﺵ ﺭﺍ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﻣﻲﮐﺮﺩ.
۵۱-ﻋﺰﻳﺰﺗﺮﻳﻦ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻧﺰﺩ ﺍﻭ ﮐﺴﻲ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺧﻴﺮﺵ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﻣﻲﺭﺳﻴﺪ.
۵۲- ﺍﺣﺪﻱ ﺍﺯ ﻣﺤﻀﺮ ﺍﻭ ﻧﺎ ﺍﻣﻴﺪ ﻧﺒﻮﺩﻭ ﻣﻲ ﻓﺮﻣﻮﺩ « ﺑﺮﺳﺎﻧﻴﺪ ﺑﻪ ﻣﻦﺣﺎﺟﺖ ﮐﺴﻲ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻧﻤﻲ ﺗﻮﺍﻧﺪﺣﺎﺟﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺮﺳﺎﻧﺪ . »
۵۳- ﻫﺮﮔﺎﻩ ﮐﺴﻲ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺣﺎﺟﺘﻲ ﻣﻲﺧﻮﺍﺳﺖ ﺍﮔﺮ ﻣﻘﺪﻭﺭ ﺑﻮﺩ ﺭﻭﺍ ﻣﻲﻓﺮﻣﻮﺩ ﻭ ﮔﺮﻧﻪ ﺑﺎ ﺳﺨﻨﻲ ﺧﻮﺵ ﻭ ﺑﺎ ﻭﻋﺪﻩ ﺍﻱ ﻧﻴﮑﻮ ﺍﻭ ﺭا ﺭﺍﺿﻲ ﻣﻲ ﮐﺮﺩ.
۵۴- ﻫﺮﮔﺰ ﺟﻮﺍﺏ ﺭﺩ ﺑﻪ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖﮐﺴﻲ ﻧﺪﺍﺩ ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﻌﺼﻴﺖ ﺑﺎﺷﺪ .
۵۵-ﭘﻴﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺍﮐﺮﺍﻡ ﻣﻲ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﻮﺩ .
۵۶-ﻏﺮﻳﺒﺎﻥ ﺭﺍ ﺧﻴﻠﻲ ﻣﺮﺍﻋﺎﺕ ﻣﻲﮐﺮﺩ.
۵۷-ﺑﺎ ﻧﻴﮑﻲ ﺑﻪ ﺷﺮﻭﺭﺍﻥ، ﺩﻝ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﻲ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﻣﺠﺬﻭﺏ ﺧﻮﺩ‌ ﻣﻲ ﮐﺮﺩ .
۵۸- ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﻣﺘﺒﺴﻢ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﻋﻴﻦﺣﺎﻝ ﺧﻮﻑ ﺯﻳﺎﺩﻱ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺑﺮﺩﻝﺩﺍﺷﺖ .
۵۹- ﭼﻮﻥ ﺷﺎﺩ ﻣﻲ ﺷﺪ ﭼﺸﻢ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻫﻢ ﻣﻲ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﺧﻴﻠﻲ ﺍﻇﻬﺎﺭ ﻓﺮﺡ ﻧﻤﻲ ﮐﺮﺩ.
۶۰- ﺍﮐﺜﺮ ﺧﻨﺪﻳﺪﻥ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺗﺒﺴﻢ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺻﺪﺍﻳﺶ ﺑﻪ ﺧﻨﺪﻩ ﺑﻠﻨﺪ ﻧﻤﻲﺷﺪ .
۶۱- ﻣﺰﺍﺡ ﻣﻲ ﮐﺮﺩ ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﻣﺰﺍﺡ ﻭ ﺧﻨﺪﺍﻧﺪﻥ، ﺣﺮﻑ ﻟﻐﻮ ﻭﺑﺎﻃﻞﻧﻤﻲ ﺯﺩ .
۶۲-ﻧﺎﻡ ﺑﺪ ﺭﺍ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻣﻲ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺟﺎﻱ ﺁﻥ ﻧﺎﻡ ﻧﻴﮏ ﻣﻲ ﮔﺬﺍﺷﺖ.
۶۳-ﺑﺮﺩﺑﺎﺭﻱ ﺍﺵ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﺮ ﺧﺸﻢ ﺍﻭ ﺳﺒﻘﺖ ﻣﻲ ﮔﺮﻓﺖ.
۶۴-ﺍﺯ ﺑﺮﺍﻱ ﻓﻮﺕ ﺩﻧﻴﺎ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻧﻤﻲ ﺷﺪ ﻭ ﻳﺎ ﺑﻪ ﺧﺸﻢ ﻧﻤﻲ ﺁﻣﺪ.
۶۵-ﺍﺯ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﺪﺍ ﺁﻧﭽﻨﺎﻥ ﺑﻪ ﺧﺸﻢ ﻣﻲ ﺁﻣﺪ ﮐﻪ ﺩﻳﮕﺮ ﮐﺴﻲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﻤﻲ ﺷﻨﺎﺧﺖ
۶۶- ﻫﺮﮔﺰ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﻮﺩﺵ ﺍﻧﺘﻘﺎﻡ
ﻧﮕﺮﻓﺖ ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺣﺮﻳﻢ ﺣﻖ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺷﻮﺩ .
۶۷-ﻫﻴﭻ ﺧﺼﻠﺘﻲ ﻧﺰﺩ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﻨﻔﻮﺭﺗﺮ ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻏﮕﻮﻳﻲ ﻧﺒﻮﺩ.
۶۸- ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺧﺸﻨﻮﺩﻱ ﻭ ﻧﺎ ﺧﺸﻨﻮﺩﻱ ﺟﺰ ﻳﺎﺩ ﺣﻖ ﺑﺮ ﺯﺑﺎﻥ ﻧﺪﺍﺷﺖ .
۶۹- ﻫﺮﮔﺰ ﺩﺭﻫﻢ ﻭ ﺩﻳﻨﺎﺭﻱ ﻧﺰﺩ ﺧﻮﺩ
ﭘﺲ ﺍﻧﺪﺍﺯ ﻧﮑﺮﺩ .
۷۰- ﺩﺭ ﺧﻮﺭﺍﮎ ﻭ ﭘﻮﺷﺎﮎ ﭼﻴﺰﻱ ﺯﻳﺎﺩﺗﺮ ﺍﺯ ﺧﺪﻣﺘﮑﺎﺭﺍﻧﺶ ﻧﺪﺍﺷﺖ .
۷۱-ﺭﻭﻱ ﺧﺎﮎ ﻣﻲ ﻧﺸﺴﺖ ﻭ ﺭﻭﻱ
ﺧﺎﮎ ﻏﺬﺍ ﻣﻲ ﺧﻮﺭﺩ.
۷۲- ﺭﻭﻱ ﺯﻣﻴﻦ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﺑﻴﺪ .
۷۳-ﮐﻔﺶ ﻭ ﻟﺒﺎﺱ ﺭﺍ ﺧﻮﺩﺵ ﻭﺻﻠﻪ ﻣﻲ ﮐﺮﺩ .
۷۴-ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩﺵ ﺷﻴﺮ ﻣﻲ ﺩﻭﺷﻴﺪ ﻭ ﭘﺎﻱ ﺷﺘﺮ ﺵ ﺭﺍ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﻲ ﺑﺴﺖ.
۷۵- ﻫﺮ ﻣﺮﮐﺒﻲ ﺑﺮﺍﻳﺶ ﻣﻬﻴﺎ ﺑﻮﺩ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﻲ ﺷﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﻳﺶ ﻓﺮﻗﻲ ﻧﻤﻲﮐﺮﺩ.
۷۶-ﻫﺮﺟﺎ ﻣﻲ ﺭﻓﺖ ﻋﺒﺎﻳﻲ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺯﻳﺮ ﺍﻧﺪﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﻲ ﮐﺮﺩ .
۷۷- ﺍﮐﺜﺮ ﺟﺎﻣﻪ ﻫﺎﻱ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕﺳﻔﻴﺪ ﺑﻮﺩ .
۷۸- ﭼﻮﻥ ﺟﺎﻣﻪ ﻧﻮ ﻣﻲ ﭘﻮﺷﻴﺪ ﺟﺎﻣﻪ ﻗﺒﻠﻲ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻓﻘﻴﺮﻱ ﻣﻲ ﺑﺨﺸﻴﺪ.
۷۹- ﺟﺎﻣﻪ ﻓﺎﺧﺮﻱ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﺭﻭﺯ ﺟﻤﻌﻪ ﺑﻮﺩ.
۸۰- ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﮐﻔﺶ ﻭ ﻟﺒﺎﺱ ﭘﻮﺷﻴﺪﻥ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺍﺯ ﺳﻤﺖ ﺭﺍﺳﺖ
ﺁﻏﺎﺯ ﻣﻲ ﮐﺮﺩ .
۸۱-ﮊﻭﻟﻴﺪﻩ ﻣﻮ ﺑﻮﺩﻥ ﺭﺍ ﮐﺮﺍﻫﺖ ﻣﻲﺩﺍﻧﺴﺖ .
۸۲-ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺧﻮﺷﺒﻮ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑﻴﺸﺘﺮﻳﻦ ﻣﺨﺎﺭﺝ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﺮﻳﺪﻥ ﻋﻄﺮ ﺑﻮﺩ .
۸۳-ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﺎ ﻭﺿﻮ ﺑﻮﺩند.

بيست نوع قلبی که به آنها قرآن اشاره کرده

❤️بيست نوع قلبی که به آنها قرآن اشاره کرده❤️

❤️القلب السليم: و آن قلبي است مخلص براي خدا و خالي از کفر و نفاق و هرگونه پستي .
{ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ }

❤️القلب المنيب: و آن قلبي است که هميشه در حال برگشت و توبه به سوي خدا و از آن سو ثابت و پابرجاست بر طاعت خدا .{ مَنْ خَشِيَ الرَّحْمَن بِالْغَيْبِ وَجَاء بِقَلْبٍ مُّنِيبٍ }

❤️ القلب المخبت: و آن قلبي است فروتن و آرام به ذکر خدا .{ فتُخْبِتَ لَهُ قلُوبُهُمْ }

❤️القلب الوجل: و آن قلبي است که از ياد خدا مي لرزد که مبادا عمل وي به درگاه خدا قبول نشود و از عذاب خدا نجات نيابد .{ وَالَّذِينَ يُؤْتُونَ مَا آتَوا وَّقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَى رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ }

❤️القلب التقي: و آن قلبي است که به احکام خدا احترام مي گذارد .{ ذَلِکَ وَمَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ }

❤️القلب المهدي: و آن قلبي است که تسليم امر خدا و راضي به قضا و قدر پروردگار است .{ وَمَن يُؤْمِن بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ }

❤️القلب المطمئن: و آن قلبي است که با ياد خدا و توحيدش آرام مي گيرد .{ وتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللّه }

❤️القلب الحي: و آن قلب زنده اي است که از شنيدن داستان هاي امت هاي گذشته که با گناه و طغيان هلاک شدند پند و اندرز مي گيرد .{ إِنَّ فِي ذَلِکَ لَذِکْرَى لِمَن کَانَ لَهُ قَلْبٌ }

❤️القلب المريض: و آن قلبي است که دچار بيماري شک و نفاق شده و مبتلا شده به فسق و فجور و شهوت هاي حرام .
{ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ }

❤️القلب الأعمى: و آن دل کوري است که حق را نمي بيند و در نتيجه پند و اندرز نمي گيرد .
{ وَلَکِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ }

❤️القلب اللاهي: و آن دلي است که از قرآن غافل و مشغول لهو و لعب و شهوت هاي دنياست .
{ لاهِيَةً قُلُوبُهُمْ }

❤️ القلب الآثم: و آن دلي است که گواهي حق را کتمان مي کند و مي پوشاند .
{ وَلاَ تَکْتُمُواْ الشَّهَادَةَ وَمَن يَکْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ }

❤️القلب المتکبر: و آن دل مغرور و متکبري است که از توحيد و طاعت خداوند رويگردان است ، زورگو و جبار است به خاطر ظلم و طغيان .
{ قلْبِ مُتَکَبِّرٍ جَبَّارٍ }

❤️القلب الغليظ: و آن دلي است که عطوفت و رحمت و رأفت از آن برداشته شده .
{ وَلَوْ کُنتَ فَظّاً غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ }

❤️القلب المختوم: و آن قلبي است که هدايت را نمي شنود و تعقل نمي کند .
{ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ }

❤️القلب القاسي: و آن دلي است که به عقيده و ايمان نرم نمي شود و وعظ و ارشاد در آن تأثيري ندارد و از ياد خداوند رويگردان است .
{ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً }

❤️القلب الغافل: و آن قلبي است که مانع ذکر و ياد پروردگار است و هوا و هوسش را بر طاعت حق تعالي ترجيح مي دهد .
{ وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِکْرِنَا }

❤️الَقلب الأغلف: و آن دلي است که پوشيده شده است به طوري که اقوال و فرمايشات رسول اکرم صلى الله عليه و آله در آن نفوذ و رسوخ نمي کند .
{ وَقَالُواْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ }

❤️القلب الزائغ: و آن قلبي است که از حق و حقيقت اعراض مي کند .
{ فأَمَّا الَّذِينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ }

❤️القلب المريب: و آن قلبي است که در شک و شکوک متحير و سرگردان است .
{ وَارْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ }

🙌اللهم إجعل قلوبنا من القلوب السليمة المطمئنة البيضاء.. وثبتنا على الهدى والايمان
……………….
وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِین

اسلام آوردن خانم ایرلندی و پیام‌آن به جوانان گمراه..

خانم ایرلندی ایمان می‌آورد و در صفحه تویتر خویش با عکسی که حجاب بر تن دارد به همه خطاب می‌کند، و می‌گوید «حجاب بر تن کن».
جای تأسف اینجاست که خانم ويا دختر مسلمان که از پدر و مادر و از چندین نسل مسلمان به دنیا آمده است، از اثری نبود علم کافی در اسلام حجاب کردن ‌را شرم و نشان عقب ماندگی می پندارد.
درین حال چند سؤال در فکرم خطور کرد.
آیا ما از آن خانم ایرلندی عصری تریم از نگاه امکانات؟
آیا خانم ایرلندی در اوج لذایذ زندگی به سر نمی‌برد؟
و آیا…
چرا کمی اندیشه نمی کنيم.
خواهرم، برادرم مخاطبم همه ی ما مسؤلیم نباید غفلت ورزیم بايست در حفظ حجاب خویش کوشا بود.
چون حجاب فرضیست از جانب الله متعال و الله متعال می فرماید: يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلَابِيبِهِنَّ ۚ ذَٰلِكَ أَدْنَىٰ أَن يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ ۗ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا
(سورة الأحزاب آیه ۵۹ )
ترجمه: ای پیامبر! به همسران و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو: چادرهای خود را بر خویشتن فروپوشند.این پوشش به اینکه (به پاک دامنی) شناخته شوند، نزدیک تر است و بدین ترتیب مورد آزار قرار نمی گیرند.و الله، آمرزنده ی مهرورز است.

خانم ایرلندی ایمان می‌آورد و در صفحه تویتر خویش با عکسی که حجاب بر تن دارد به همه خطاب می‌کند، و می‌گوید «حجاب بر تن کن».
جای تأسف اینجاست که خانم ويا دختر مسلمان که از پدر و مادر و از چندین نسل مسلمان به دنیا آمده است، از اثری نبود علم کافی در اسلام حجاب کردن ‌را شرم و نشان عقب ماندگی می پندارد.
درین حال چند سؤال در فکرم خطور کرد.
آیا ما از آن خانم ایرلندی عصری تریم از نگاه امکانات؟
آیا خانم ایرلندی در اوج لذایذ زندگی به سر نمی‌برد؟
و آیا…
چرا کمی اندیشه نمی کنيم.
خواهرم، برادرم مخاطبم همه ی ما مسؤلیم نباید غفلت ورزیم بايست در حفظ حجاب خویش کوشا بود.
چون حجاب فرضیست از جانب الله متعال و الله متعال می فرماید: يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلَابِيبِهِنَّ ۚ ذَٰلِكَ أَدْنَىٰ أَن يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ ۗ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا
(سورة الأحزاب آیه ۵۹ )
ترجمه: ای پیامبر! به همسران و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو: چادرهای خود را بر خویشتن فروپوشند.این پوشش به اینکه (به پاک دامنی) شناخته شوند، نزدیک تر است و بدین ترتیب مورد آزار قرار نمی گیرند.و الله، آمرزنده ی مهرورز است.
و در جای دیگر می فرماید:
ای کسانی که ایمان آورده اید! به طور کامل وارد اسلام شوید و از گام های شیطان پیروی نکنید.بی گمان شیطان برای شما دشمنی آشکار است.
(سورة بقره آیه ۲۰۸)
لطفاً اندکی روشنفکر باشید.
یا رب مایان را توفیق عمل صالح نصیب فرما.
التماس بیداری

۹ آرزوی انسان بعد از مرگ

در قران کریم 9 آرزوی که انسان بعد از مرگ داشته خواهد بود ذکر شده است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- *يَا لَيْتَنِي كُنْتُ تُرَابًا*

ﺍﮮ ﮐﺎﺵ ! خاک میبودم ‏
(ﺳﻮﺭة النبأ‏ء 40)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۲- * يَا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِي *

ﺍﮮ ﮐﺎﺵ ! برای آخرت خود چیزی میکردم.
‏( ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻟﻔﺠﺮ 24 ‏)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۳- *يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيَهْ*

ﺍﮮ ﮐﺎﺵ ! نامه اعمالم برایم داده نمی شد.
‏(ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻟﺤﺎﻗﺔ 25)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۴- *يَا وَيْلَتَىٰ لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا*

ﺍﮮ ﮐﺎﺵ ! فلان انسان را به دوستی نمیگرفتم
‏(ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻟﻔﺮﻗﺎﻥ 28 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۵- *يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا*

ﺍﮮ ﮐﺎﺵ ! فرمانبرداری الله و رسولش صلی الله علیه و آله و سلم را میکردیم.
‏(ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻷﺣﺰﺍﺏ 66)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۶- *يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا*

ﺍﮮ ﮐﺎﺵ ! راه و روش رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را تعقیب میکردم
‏(ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻟﻔﺮﻗﺎﻥ 27)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۷- *يَا لَيْتَنِي كُنتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزًا عَظِيمًا*

ﺍﮮ ﮐﺎﺵ ! من هم با آنها میبودم حال کامیابی بزرگ حاصل میکردم
‏(ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻟﻨﺴﺎﺀ 73‏)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۸- *يَا لَيْتَنِي لَمْ أُشْرِكْ بِرَبِّي أَحَدًا*

ﺍﮮ ﮐﺎﺵ ! با رب خود کسی را شریک نمییآوردم.
‏(ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻟﻜﻬﻒ 42)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۹- *يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِين*َ

ﺍﮮ ﮐﺎﺵ ! راهی برابر شود که دوباره به دنیا برگردیم و نشانی های رب خود را انکار نکنیم و از جمله مومنین شویم ۔
‏(ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻷﻧﻌﺎﻡ 27)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👈🏻 این ها آرزو هایی اند که بعد از مرگ برآورده شدن شان نا ممکن است .
لهذا کوشش نماییم که تا در دنیا هستیم خود را اصلاح نماییم تا باشد که در آخرت از نادمین نباشیم .
الله متعال همه مارا هدایت به راه صراط المستقیم نماید .
آﻣِﻴﻦ ﻳَﺎ ﺭَﺏَّ ﺍﻟْﻌَﺎﻟَﻤِﻴْﻦ .

پنج حدیث در مورد توبه

* رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده اند: «خداوند شب هنگام آماده پذیرش توبه گناهکاران روز است و روز منتظر توبه گناهکاران شب می ماند تا آنکه خورشید غروب کند» (صحیح مسلم)

* رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده اند: «اگر آنقدر خطا كنيد كه خطاهايتان به خورشيد برسد، سپس توبه كنيد. خداوند توبه شما را مي‌پذيرد» (رواه ابن ماجه)

* رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده اند: «كسی از گناه توبه كند همچون كسی است كه اصلاً گناه نكرده است» (رواه ابن ماجه)

* رسول‌الله صلی الله علیه وسلم فرموده اند: «هرکس پیش از طلوع خورشید از مغرب توبه کند، الله توبه‌اش را می‌پذیرد» (صحیح مسلم)

* رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده اند: «شادماني خداوند نسبت به توبه­ ی بنده‌اش [هنگامي كه به درگاه او توبه كند] از شادماني يكي از شما كه شتر گم شده‌اش را در بيابان پيدا كند، بيشتر است». (رواه احمد)

خواهر و برادر مسلمانم گشودن در توبه به سوی بندگان از بزرگ ترین نعمت های الهی محسوب می شود و الله متعال آن را چراغی قرار داده است برای دل های شکسته و اشک های خشکیده تا راه خود را به وسیله آن پیدا کنند.

پس بنابراین هرچه زودتر: { تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعاً…} «همگی به درگاه الله توبه کنید» (نور/31 {…تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحًا…} «به سوی الله توبه‌ی خالصی نمایید» (حدید/8)

در قران کریم 9  آرزوی که انسان  بعد از مرگ داشته خواهد بود ذکر شده است .

در قران کریم 9 آرزوی که انسان بعد از مرگ داشته خواهد بود ذکر شده است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- *يَا لَيْتَنِي كُنْتُ تُرَابًا*

ﺍﮮ ﮐﺎﺵ ! خاک میبودم ‏
(ﺳﻮﺭة النبأ‏ء 40)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۲- * يَا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِي *

ﺍﮮ ﮐﺎﺵ ! برای آخرت خود چیزی میکردم.
‏( ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻟﻔﺠﺮ 24 ‏)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۳- *يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيَهْ*

ﺍﮮ ﮐﺎﺵ ! نامه اعمالم برایم داده نمی شد.
‏(ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻟﺤﺎﻗﺔ 25)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۴- *يَا وَيْلَتَىٰ لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا*

ﺍﮮ ﮐﺎﺵ ! فلان انسان را به دوستی نمیگرفتم
‏(ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻟﻔﺮﻗﺎﻥ 28 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۵- *يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا*

ﺍﮮ ﮐﺎﺵ ! فرمانبرداری الله و رسولش صلی الله علیه و آله و سلم را میکردیم.
‏(ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻷﺣﺰﺍﺏ 66)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۶- *يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا*

ﺍﮮ ﮐﺎﺵ ! راه و روش رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را تعقیب میکردم
‏(ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻟﻔﺮﻗﺎﻥ 27)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۷- *يَا لَيْتَنِي كُنتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزًا عَظِيمًا*

ﺍﮮ ﮐﺎﺵ ! من هم با آنها میبودم حال کامیابی بزرگ حاصل میکردم
‏(ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻟﻨﺴﺎﺀ 73‏)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۸- *يَا لَيْتَنِي لَمْ أُشْرِكْ بِرَبِّي أَحَدًا*

ﺍﮮ ﮐﺎﺵ ! با رب خود کسی را شریک نمییآوردم.
‏(ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻟﻜﻬﻒ 42)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۹- *يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِين*َ

ﺍﮮ ﮐﺎﺵ ! راهی برابر شود که دوباره به دنیا برگردیم و نشانی های رب خود را انکار نکنیم و از جمله مومنین شویم ۔
‏(ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻷﻧﻌﺎﻡ 27)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👈🏻 این ها آرزو هایی اند که بعد از مرگ برآورده شدن شان نا ممکن است .
لهذا کوشش نماییم که تا در دنیا هستیم خود را اصلاح نماییم تا باشد که در آخرت از نادمین نباشیم .
الله متعال همه مارا هدایت به راه صراط المستقیم نماید .
آﻣِﻴﻦ ﻳَﺎ ﺭَﺏَّ ﺍﻟْﻌَﺎﻟَﻤِﻴْﻦ .

داستان قتل در زمان حضرت عمر رض

#داستان_آموزنده:

ﺳﻪ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻣﺮﺩﯼ ﺭﺍ ﻧﺰﺩ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻤﺮ (ﺭﺽ) ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﻭﮔﻔﺘﻨﺪ ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺩ ﭘﺪﺭ ﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﮐﺸﺘﻪ ﺍﺳﺖ.
ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻤﺮ ( ﺭﺽ ) ﺑﻪ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ:
ﭼﺮﺍ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮐﺸﺘﯿﺪ؟
ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩ:
ﻣﻦ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺷﺘﺮ ﻭ ﺑﺰ ﻭ … ﻫﺴﺘﻢ .

ﻳﮑﯽ ﺍﺯ ﺷﺘﺮﻫﺎﻳﻢ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺩﺭﺧﺘﯽ ﺍﺯ ﺑﺎﻍ ﭘﺪﺭ این ها ﮐﺮﺩ ﭘﺪﺭ ﺷﺎﻥ ﺷﺘﺮ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺳﻨﮓ ﺯﺩ ﻭ ﺷﺘﺮ ﻣﺮﺩ، ﻭ ﻣﻦ ﻫﻢ ﻫﻤﺎﻥ ﺳﻨﮓ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺑﻪ ﭘﺪﺭ ﺷﺎﻥ را ﺯﺩﻡ ﻭ ﺍﻭ ﻣﺮﺩ .

ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻤﺮ (ﺭﺽ) ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ:
ﺣﺪ ﺭﺍﺑﺮ ﺗﻮ ﺍﺟﺮﺍ میﮐﻨﻢ. ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ : ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﻬﻠﺖ ﺑﺪﻫﻴﺪ.

ﭘﺪﺭﻡ ﻣﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﮐﻮﭼﮑﻢ ﮔﻨﺠﯽ بجا ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﭘﺲ ﺍﮔﺮ ﻣﺮﺍ ﺑﮑﺸﻴﺪ ﺁﻥ ﮔﻨﺞ ﺗﺒﺎﻩ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ، ﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭﻡ ﻫﻢ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺗﺒﺎﻩ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ.

ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻤﺮ ( ﺭﺽ ) ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ:
ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺿﻤﺎﻧﺖ ﺗﻮ ﺭﺍ می کند؟
ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ:
ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺩ!
ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻤﺮ (ﺭﺽ) ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: ﺍﯼ ﺍﺑﻮﺫﺭ ﺁﻳﺎﺿﻤﺎﻧﺖ ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺩ ﺭﺍ میکنی؟
ﺍﺑﻮﺫﺭ ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩ: ﺑﻠﻪ
ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻤﺮ (ﺭﺽ) ﻓﺮﻣﻮﺩ:
ﺗﻮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﻤﻲ ﺷﻨﺎﺳﯽ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻓﺮﺍﺭﮐﻨﺪ ﺣﺪ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺗﻮ ﺍﺟﺮﺍ ﻣﻲ ﮐﻨﻢ!
ﺍﺑﻮﺫﺭ ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩ:
ﻣﻦ ﺿﻤﺎنت اﺶ ﻣﻲ ﮐﻨﻢ.
ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺭﻓﺖ،ﻭ ﺭﻭﺯ ﺍﻭﻝ ﻭ ﺩﻭﻡ ﻭﺳﻮﻡ ﺳﭙﺮﯼ ﺷﺪ،ﻭﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺍﺑﻮﺫﺭ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺍﻭ ﺣﺪ ﺍﺟﺮﺍ ﻧﺸﻮﺩ،
ﺳﺮ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﺮﺩ ﺍﻧﺪﮐﯽ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﺫﺍﻥ ﻣﻐﺮﺏ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺩﺭﺣﺎلیکه ﺧﻴﻠﯽ ﺧﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﺑﻪ ﻧﺰﺩ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻤﺮ (ﺭﺽ) ﺁﻣﺪ ﻭﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩ: ﮔﻨﺞ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺮﺍﺩﺭﻡ ﺩﺍﺩﻡ ﻭ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺗﺴﻠﯿﻢ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﻫﺴﺘﻢ ﺗﺎ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺣﺪ ﺭﺍ ﺟﺎﺭﯼ ﮐﻨﯿﺪ.

ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻤﺮ (ﺭﺽ) ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ:
ﭼﻪ ﭼﻴﺰﯼ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺑﺮﮔﺮﺩﯼ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﮑﻪ ﻣﻲ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﯽ ﻓﺮﺍﺭ ﮐﻨﯽ؟

ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ:
ﺗﺮﺳﻴﺪﻡ ﮐﻪ ” ﻭﻓﺎﯼ ﺑﻪ ﻋﻬﺪ ” ﺍﺯ ﺑﻴﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺮﻭﺩ.
ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻤﺮ ﺍﺯ ﺍﺑﻮﺫﺭ ﺳﻮﺍﻝ ﮐﺮﺩ:
ﭼﺮﺍ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺿﻤﺎﻧﺖ ﮐﺮﺩﯼ؟
ﺍﺑﻮﺫﺭ ﮔﻔﺖ:
ﺗﺮﺳﻴﺪﻡ ﮐﻪ “ﺧﯿﺮ ﺭﺳﺎﻧﯽ ﻭ ﺧﻮﺑﯽ” ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺮﻭﺩ .
ﭘﺴﺮﺍﻥ ﻣﻘﺘﻮﻝ ﻣﺘﺄﺛﺮ ﺷﺪﻧﺪ ﻭﮔﻔﺘﻨﺪ:
ﻣﺎ ﺍﺯ ﻗﺼﺎﺹﺍﻭﮔﺬﺷﺘﻴﻢ …
ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻤﺮ ( ﺭﺽ ) ﻓﺮﻣﻮﺩ:
ﭼﺮﺍ؟
ﮔﻔﺘﻨﺪ:
ﻣﻲ ﺗﺮﺳﻴﻢ ﮐﻪ “ﺑﺨﺸﺶ ﻭ ﮔﺬﺷﺖ” ﺍﺯ ﺑﻴﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺮﻭﺩ!
#کاپی

سید قطب و مبارزه برای آزادی

مبارزه برای آزادی رویای است که هر جنبنده خواهانش است، چه بسا انسان که خداوند برایش عقل و فطرت پاک نصیبش گردانیده، چون اشخاص که برای آزادی خویش عمر شان در راه در راه مبارزه صرف نموده اند امرزه نام شان در صفحات زرین تاریخ پا بر جاست، به همین اساس از دید بزرگان هر ملت اگر خود، خودش را نسازد دیگران او را ساخته نمی تواند اگر متکی به دیگران باشد سرنویشت اش مانند قارچ میشود که با بریدن درخت رخش به زمین میزند. باید ما برای انسان سازی، ارزش های مان، نوامیس مان، بالآخره برای رشد وشگوفایی مان همیشه در مبازره باشیم. واقعا که لذت زندگی در یک جامعه در آزادی و حریت اش است. شاعر می فرماید: خدا آن ملت را سروی داد که تقدیرش را بدست خویش بنویشت به آن ملت سرو کاری ندارد که دهقانش برای دیگران کشت #فروتن.

بخشش خدا

سلام
این پیامو تا آخرش بخون
بهت قول میدم بهترین هدیه من به شماست
بعدش منتشر کن میدونم اگه تا آخر بخونی حتما منتشر میکنی

معلومات سحر اميز …

1_ايا ميدانى:

زمانى که اذان تمام ميشود؛ دعایت مستجاب میشود….

پس محروم نکن خودت را از دعا؛بعد از تکرار کردن اذان و دعاى معروف (اللهم رب هذه الدعوة التامة….)

حتما منتشر کن شايد يکى غير از تو اينرا نميداند، …..

2_ايا ميدانى

کجا قرار داده ميشود گناهان تو در حالی که نمازمیخواني؟

رسول خدا صلي الله عليه وآله فرمودند (که بنده ی خدا وقتي بلند شد تانماز بخواند با تمام گناهانش آمده …..

پس گناهانش بر روي سرش وگردنش گذاشته ميشود پس هر بار که که به رکوع وسجود ميرود گناهانش ميريزد)

اي کسي که عجله ميکني در رکوع وسجود؛
سجود ورکوعت را تا ميتواني طولاني کن تا گناهانت از تو بريزد اين اجر را از دست نده…..

زن نيکو کاري فوت کرده بود هر وقت قبرش رازيارت ميکردند از خاک قبرش بوي گل مي امد شوهرش گفت که او هيچ وقت خواندن سوره ملک را قبل از خواب ترک نميکرده پس مبارک باد بر ان کسي که خواندن سوره ملک قبل از خواب را براي خودش عادت قرار داده پس بر اين کار حريص باش زيرا نجات ميابي از عذاب قبر “به هر کس دوستش داري خبر بده”

4_ايا ميداني

با خواندن آية الکرسى بعد از هر نماز فاصله بين تو وبهشت فقط مرگ است …

یعنی با مرگ ورودت در بهشت تضمینی است……

5_ايا ميداني

بعد از تمام شدن نمازنباید عجله کنی وباید مدتي بشينی؛ براي اينکه ملائکه بعد نماز

براى تو دعا ميکنند ؛نزد خداوند …….

�توجه- توجه- توجه- توجه هرکس در موقعي اذان به موسيقي و ترانه گوش دهد نمي تواند هنگام مرگ شهادتين بگويد .
……..

واگر منتشر نکني بدان که گناهانت مانع اين کارت شده اند .

بفرست و بگذار غير از تو ؛کسی توبه کند.

اللهم صل على محمد واله محمد
بخون تا بفهمي خدا چه مهربونه
(فقط بخون)

فوايد آية الکرسي:
خواندن آن هنگام خروج از منزل، هفتاد هزار فرشته نگهبان شما ميشوند……

هنگام ورود به منزل، قحطي و فقرهرگز به منزلتان نمي آيد……

خواندن بعد از وضو،شخصيت شما را70درجه بلند مرتبه تر مي سازد……

خواندن قبل ازاستراحت، فرشته هاتمام شب رامحافظتان خواهندبود……

خواندن بعد ازنمازواجب، فاصله شما تابهشت فقط مرگ است…..

پخش اين پيام زيباصدقه جاريه است …..

التماس دعا

بدا به حال اشخاصي که
.آوازها و جوکها روپخش ميکنند و
از نشر آيات قرآن خجالت ميکشند……

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

�اللّه ُلاَ إِلَـهَ إِلاَّ هُو الْحَيُّ الْقَيُّوم لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْض مَن ذَاالَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِم ْوَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ يُحِيطُون بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَاشَاء وَسِع کُرْسِيُّهُ السَّمَاوَات وَالأَرْض وَلا يَؤُودُهُ حِفظُهُمَا وَهُوالْعَلِي ُّ الْعَظِيمُ ) .

خداياکسي که ارسالش کند روزيش را بيشتر کن

الله اکبر

این پیام رو در حد توانت منتشرکن ؛ الان یه دست میذاری رو دکمه میفرستی و فراموشش میکنی ولی روز قیامت چنان ثوابی برات که غافلگیرت میکنه .

مطمئن باش
( و خداوند هرگز خلاف وعده نمیکند) قرآن کریم

حضرت علی” فرمودند: وقتی یک انسان جوان توبه می کند از مشرق تا مغرب قبرستان ها برای چهل روز از عذاب قبر نجات داده میشوند.

شریک سازید.

داستان اصحاب پیامبر حضرت حذفه با قیصر روم

دیدار عبدالله بن حذافه السهمی (رض)یکی از اصحاب مبارک رسول الله (ص) با قیصر، پادشاه روم در زمان خلافت عمر بن خطاب رضى الله عنه انجام گرفت.
این داستان او هم از داستانهای جالب و خواندنی است:

در سال نوزدهم هجری حضرت عمر رضى الله عنه سپاهیانی جهت نبرد با رومیان گسیل داشت که در میان آنها عبدالله بن حذافه هم حضور داشت. . . پادشاه روم از اخبار سپاه اسلام و از ایمان راستین و عقیدهء راسخ و از جانبازی های آنان در راه خدا و رسول صلى الله علیه وآله وسلم کاملا آگاه بود.

لذا به افرادش دستور داد که اگر مسلمانی را اسیر کردند او را نکشند و زنده پیش او بیاورند از قضا عبدالله (رض) اسیر رومیان شد. بنابراین او را پیش پادشاه بردند و گفتند که یکی از یاران محمد صلى الله علیه وآله وسلم و از مسلمانان قدیمی است که به دست ما اسیر شده و اکنون او را پیش تو آورده ایم.

پادشاه روم لحظاتی طولانی به عبدالله بن حذافه رضى الله عنه نگاه کرد، سپس با او به صحبت پرداخت:

من به تو یک پیشنهاد می کنم.

عبدالله: بفرمایید.

قیصر: پیشنهاد می کنم که مسیحی بشوی، اگر بپذیری تو را آزاد می کنم و از تو پذیرایی می کنم.

اما اسیر، با صلابت قاطعیت جواب داد:

اینکه اصلاً امکان ندارد زیرا از آنچه شما مرا بسوی آن می خوانید مرگ هزاران بار بهتر است.

قیصر: من تو را مردی هوشیار می بینم، اگر آنچه که گفتیم قبول کنی تو را وزیر خود قرار می دهم و تو را در پادشاهی خود سهیم می گردانم.

اسیر دست و پا بسته تبسمی کرد و گفت:

به خدا اگر همه آنچه که داری و همهء آنچه که عربها دارند به من بدهی تا من به اندازهء یک چشم بهم زدن از دین محمد صلى الله علیه وآله وسلم برگردم، حاضر نخواهم شد.

قیصر: در این صورت تو را می کشم.

عبدالله: هر چه می خواهی بکن.

قیصر دستور داد او را به دار آویزان کنند و به تیراندازانش به زبان رومی گفت: او را از ناحیه دستهایش بزنید و از آن طرف خودش او را به مسیحیت دعوت می داد و او انکار می کرد، گفت: او را در قسمت پاهایش بزنید و خودش همچنان او را به ترک دینش دعوت می داد و او انکار می کرد.

در این هنگام دستور داد دست از او را بکشنند. او را پایین آوردند سپس دیگ بزرگی خواست و دستور داد در آن روغن بریزند و بر آتش بگذارند تا بجوشد و بعد از آن دو نفر از اسرای مسلمانان را آوردند و یکی از آن دو را داخل دیگ انداختند که بلافاصله گوشتهایش پاره و استخوانهایش ظاهر گشت سپس رو به عبدالله کرد و او را به دین نصرانیت دعوت داد اما او شدیدتر از قبل انکار کرد، وقتی قیصر از او ناامید شد دستور داد او را در دیگ بیندازند.

عبدالله را به طرف دیگ بردند، چشمهایش اشک آلود شد. به پادشاه خبر دادند که عبدالله گریه می کند، پادشاه گمان کرد که او از ترس مرگ گریه می کند لذا دستور داد او را یک مرتبه پیش او بیاورند، وقتی جلویش قرار گرفت برای بار دیگر نصرانیت را به او عرضه کرد ولی این بار هم او به شدت رد کرد.

قیصر: فلان شده! برای چه همین الان گریه می کردی؟

عبدالله: گریه ام برای این بود که خیال کردم اکنون در دیگ انداخته می شوم و جان از بدنم می رود آرزو کردم ای کاش به اندازهء موهای بدنم جان می داشتم و همه را در راه خدا در دیگ می انداختم.

پادشاه: حاضری در قبال اینکه تو را آزاد کنم سرم را ببوسی؟

عبدالله: آیا در مقابل آزادی همهء اسیران؟

پادشاه: بلی در مقابل آزادی همهء آنها.

عبدالله می گوید: با خود گفتم اینکه دشمنی است از دشمنان خدا، چه اشکال دارد سر او را ببوسم و من و همهء اسرای مسلمان آزاد شویم. . . نزدیک رفت و سرش را بوسید در این هنگام پادشاه دستور داد همهء اسیران را آزاد نموده و به دست او بسپارند. آنها اسیران را به او تحویل دادند.

عبدالله رضى الله عنه پیش حضرت عمر رضى الله عنه آمد و ماجرا را برایش تعریف کرد، حضرت عمر رضى الله عنه بسیار خوشحال شد. وقتی به اسیران نگاه کرد گفت: بر هر مسلمان لازم است که سر عبدالله را ببوسد و من جلوتر از همه شروع می کنم. سپس بلند شد و سرش را بوسید.

ازدواج و عروسی اسلامی

در زمان رسول الله صلى الله عليه وسلم ازدواج را آسان کردند تا حرام سخت شود.

اما در زمان ما ازدواج را سخت کردن تا حرام آسان شود.
اما میدانین این ازدواج را کی سخت کرده؟
– یهود
– نصاری
نخیر مسلمان ها خود عامل این کار اند، بخاطر ترک رضای خدا و خوشی و انجام عرف و عنعنات…

اگر یک جوان بخواهد ازدواج کند باید حد اقل بطور اوسط 20 هزار دالر داشته باشد!
یک محفل برای شب خینه و یک محفل برای روز عروسی،
– مینیو های غذا شروع از 1500 افغانی فی نفر،
– هوتل
-فلم ‌ بردار
– گل ساز
– ستیج
– طویانه
– زیورات
– لباس برای اقارب عروس و داماد
و صدها مصرف دیگر در لست.

و در اطراف کشور،
– 25هزار دالر دختر خودرا مفروشند،
هرکی هستی به هر سن و سالی و در هر موقفی وقتی پول را آوردی دختر را تسلیم شو…!!
و در حالیکه در ظاهر لنگی، ریش و خوب خودرا مسلمان هم تراش میکنیم!

اینطرف،
– فلم ها، کلپ های فحاشی و مبتذل در بدل کمتر از 50 افغانی و حتی ویدیو های شخصی از محافل شخصی مردم!
– زنا با پول حد اوسط 1000 افغانی
– شراب در منطقه بنایی مکروریان سوم توسط هوتخیلی ها بصورت آشکار فروخته میشود، حوزه مربوطه اگر اقدام‌کند بسیار زود تبدیل میشود!
– و دیگر اینکه رابطه نامشروع دوستی با دختران و فریب بادادن آنان به هزار چل و نیرنگ، و شیوه..

حالا،
هم من هم شما و همه ما مقصریم،
* آیا گاهی متوجه شده ایم علت این همه فحشا و بی بندباری و جنجال های خانوادگی در چی است؟
* چرا همیشه دیگران را ملامت میکنیم؟؟
* آیا خدا و رسول به من برادر و تو پدر و مادر و خواهر و عمه و مادر کلان چنین اجازه داده اند که 25000 دالر باید در محفل عروسی مصرف کنیم بخاطریکه سیال و شریک داریم و هم چشمی؟؟؟
و چی‌فکر‌میکنین،
آیا کسی‌ عروسی کند که فی نفر ۱۵۰۰ افغانی بپردازد،
در حالیکه همسایه اش گرسنه بخوابد..
و یک معلم عادی 5000 افغانی معاش دارد و یک کارمند شاروالی هم در حدود همینقدر،
بعد از چنین ازدواج اولاد های صالح میداشته باشد؟
همسر خوب و نیک خواهد داشت؟
مگر این جنجال های که صدها نفر به خانه های امن و قوماندانی امنیه رجوع میکنند ریشه اصلی در عدم تطبیق دین و رضای خدا ندارد؟؟؟ یقینا” که دارد.
مگر با چنین کار ما مسلمانیم؟
پیش الله روز حشر جواب ما چیست؟
جوانیکه والدینش معلم و مامور و یا کارگر عادی و راننده هستند از کجا کنند؟؟
حرام بخورند؟
میدانین چقدر جوان ها مجرد اند و در شرایط فعلی در شهر کابل دنبال بی بند و باری و مزاحمت های خیابانی هستند؟
خوب علتش همین من و تو هستیم با چنین کارهای خود..

لطفا”
از روز حشر،
از قبر،
از خدا و رسولش بشرمین و بترسین در حق جوانان این امت جفا نکنین..
آیا میدانین با چنین کارتان شما بزرگترین و خطناکترین ضربه را به امت مسلمه میرسانین؟
چون وقتی جوان مسلمان بی عفت شود، دیگر هر کاری میکند!!

اول اصلاح را از خود و خانواده خود و فامیل و زیر دستان خود شروع کنیم!
قبل از گذاشتن انگشت طرف دیگران دست به گریبان خود کنیم، چقدر بخاطر رضای الله کار کردیم؟
مشناسم جوانانی را الحمدلله با 50هزار افغانی ازدواج (اسلامی) کرده اند و خیلی زیاد آرام و خوشحال و راضی اند.

بخاطر کسب‌ ثواب و آگاهی برادران و خواهران تان شریک سازید.

وقتی اگر اشتباه میکنیم..

♡ عـــــــزیزای خوبـــــــم!

بیاد داشته باشیم هنگامی که اشتباهی می کنیم، مدتها برای نظاره دوباره به آن به گذشته بازنگردیم. از خدا بخشش بخواهیم ، و عبرتی را که از آن گرفته ایم به یاد داشته باشیم، به پیش رو بنگریم و هرگز افسوس گذشته را نخوریم .

اشتباهات، آموزشهای خِرد هستند، گذشته قابل تغییر نیست. آینده هنوز در اختیار ماست …

یادمان باشد: انسانها خطا پذیرند و بیشتر از اشیاء احتیاج به تعمیر، نو شدن، احیا شدن، مرمت شدن و رهاشدن دارند… بخشش خواستن از خداوند و دلنوازی از مخلوقات او، براحتی و زیبائی دوباره مارا احیاء،، مرمت، و از بند غم و غصه رها می کند … . .

تقـــــــدیم با عشـــــــق

https://m.facebook.com/story.php?story_fbid=2235181176711051&id=1417081511854359

داستان واقعی از زندگی‌ و مرگ

همه ی ما

بدون استثناء ،
کمی دیرتر .
کمی زودتر . یک دفعه ناگهانی.

تمام می شویم.
یک روز همین خانه ای که سقف دارد خانه عنکبوت ها و لانه ی خفاش ها می شود،
همین موتری که دوستش داریم زیر باران زنگ می زند، کهنه از کار افتاده می شود.
همین بچه هایی که نفس مان به نفس شان بند است، می روند پی زندگی یشان.
حتی نمی آیند قبرستان روی قبرمان.

قبل از ما میلیاردها انسان روی این کره ی خاکی راه رفته اند.
مغرورانه گفته اند:
مگر من اجازه بدهم!
مگر از روی جنازه ی من رد شوید… و حالا کسی حتی نمی تواند استخوان های جنازه شان را پیدا کند که از روی آن رد شود یا نشود

قبل از ما کسانی زیسته اند که زیبا بوده اند،
دلفریب،
مثل آهو خرامان راه رفته اند.
زمین زیر پای تکان خوردن جواهراتشان لرزیده.
سیب ها از سرخی گونه هایشان رنگ باخته اند
و حالا
کسی حتی نامشان را هم به خاطر نمی آورد.

قبل از ما کسانی بوده اند که در جمجمه ی دشمنانشان شراب ریخته اند و خورده اند.
سرداران و امیرانی که گرزهای گران داشته اند، پنجه در پنجه شیر انداخته اند،
از گلوله نترسیده اند
و حالا
کسی نمی داند در کجای تاریخ گم شده اند!

همه این کینه ها،
همه ی این تلخی ها،
همه ی این زخم زبان زدن ها،
همه ی این تلخ کردن دقیقه ها به جان هم،
همه ی این زهر ریختن ها،
تهمت زدن ها،
توهین کردن ها به هم… تمام می شود.
از یاد می رود و هیچ سودی ندارد جز اینکه زندگی را به جان خودمان و همدیگر زهر کنیم.

اگر می توانیم به هم حس خوب بدهیم
کنار هم بمانیم
و اگر نه، راهمان را کج کنیم.
دورتر بایستیم و یادمان نرود که همه ی ما می میریم.
همه ی ما.
بدون استثناء ، کمی دیرتر .
کمی زودتر.
یک دفعه.
پس،
در این چند روزه عمر و فرصت باقی که داریم،
– عبادت الله را کنیم،
– خدمت خلق خدا را کنیم،
خدمت و احترام والدین، همسر، خواهر و برادر و اقارب
دلی را نرنجانیم، تبسم بر لب بیچاره گان که تشنه خنده اند بخاطر خدا جاری سازیم،
– یک نمونه خوب از دین خود به دیگران باشیم،
در محل کار، دفتر یا جای که درس میخوانیم،
با صداقت، زحمت و تلاش، و ایثار و از خودگزری خود و اعمال نیک خود یک الگوی خوب از دین خود به دیگران بوده و با اعمال خود خوبی اسلام را به دیگران نشان دهیم.
و زندگی کنیم و بگذاریم دیگران هم زندگی کنند

و اگر،
حرام بخوریم،
دزدی کنیم،
دلی را بشکنیم،
رشوت دهیم،
شراب و قمار و کشتن بی گناهان و مال حرام مردم و ترویج فحشا از هر طریقی کنیم،
هم وقت و این زمان مگزرد و،
اگر اعمال نیک هم کنیم وقت و زمان میگزرد.
و دیر یا زود مثل کسانی که پیش روی چشمان مان، نامراد شدند و نصیب خاک شدند روزی میرویم و از این همه کردار خود جواب میدهیم…

از صفحه آخندزاده عبدالسلام جواد

به حقیقت دست نخواهی یافت مگر هنگامی که بدانی هوای نفست نخستین دشمن تو [در این راه] است

به حقیقت دست نخواهی یافت مگر هنگامی که بدانی هوای نفست نخستین دشمن تو [در این راه] است:

﴿وَمَا أُبَرِّىءُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ مَا رَحِمَ رَبِّيَ…﴾ [یوسف: ۵۳]

«و من نفس خودم را تبرئه نمی‌کنم چرا که نفس قطعا به بدی امر می‌کند مگر کسی را که الله رحم کند…»

نماز، نجات دهنده است

#بخاطر_ثواب_با_دوستان_تان_شریک_سازید

🌱هرگز نمازت را ترک مکن 🍃میلیون ها نفر زیر خاک بزرگترین آرزویشان بازگشت به دنیاست ؛

🍂تا ” سجده ” کنند، فقط یک سجده

✅ از پاهايی که نمی توانند تو را به ادای نماز ببرند، انتظار نداشته باش که تو را به بهشت ببرند..

قبرها، پر است از جوانانى که میخواستند در پیری توبه کنند…

رسول الله صلےالله علیه وآله فرموده اند

نماز صبح : نور صورت

ظهر : بركت رزق

عصر : طاقت بدن

مغرب : فايده فرزند

عشاء : آرامش مي بخشد.

نماز جنازه

✏نماز جنازه نماز است : نماز جنازه نماز است نه دعاء، به تکبیر شروع و به سلام ختم میگردد و تمام شرایط خارجی نماز مثل : پاکی مکان، پاکی لباس، پاکی بدن، روی آوردن به طرف قبله وغیره در آن لازم است. ودعا یک بخش آن است مثلیکه در نماز های دیگر دعا در سجده و قبل از سلام است در جنازه همچنان دعا است برای مرده.

دوستان گرامی در بحث قبلی دلایل واضح و روشن مثل افتاب به لازم بودن خواندن سوره فاتحه در نماز جنازه ذکر نمودیم الحمدلله، اما بعضی اشخاص مذهب پرست این احادیث خوش شان نیامد و گفتند نماز جنازه

نماز نیست بلکه دعا است و بدون فاتحه میشود !!! درحالیکه دلایل به لازم بودن وی به دو نوع ذکر شد

1_ عموم دلایل وجوب فاتحه در نماز ها ونماز جنازه تحت این عموم داخل بود

2_ دلایل خاص به خواندن سوره فاتحه درد نماز جنازه اعتراضات بعضی ها وجواب آن :

1_اگر نماز است چرا اذان ندارد ؟

الجواب : رسول الله صلی الله علیه وسلم بدون اذان نماز جنازه خوانده است و پیروی وی لازم است. از شروط نماز جنازه اذان نیست وبه اذان نیاز هم نیست زیرا همه مردم جمع شده اند همچنان نماز های دیگر داریم که اذان ندارند مثل نماز عید ،استسقاء، خسوف و کسوف.

2_چرا رکوع و سجده ندارد ؟

زیرا رسول الله صلی الله علیه وسلم بدون رکوع و سجده خوانده است. مثلیکه نماز مریض نشسته و به اشاره خوانده میشود و نماز نفل بالای سواری نشسته به اشاره میشود و نماز خوف حرکت ها دارد رفت وآمد، المهم هر نماز کیفیت خوددرا دارد که از احادیث گرفته میشود وهیچ کس حق اعتراض را بر رسول الله ندارد. بعضی ها میگوید در نماز جنازه رکوع و سجده نیست به خاطریکه مشابهت به بت پرستان نیاید.

3_ صلاة به معنی دعا هم می اید مثل این فرموده الله متعال ﴿خُذ مِن أَموالِهِم صَدَقَةً تُطَهِّرُهُم وَتُزَكّيهِم بِها وَصَلِّ عَلَيهِم إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُم وَاللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ﴾[التوبة: ١٠٣].

الجواب : بلی می اید اما این در لغت است و صلاة در اصلاح شرعی به معنی نماز است نه دعا لهذا جنازه را صلاة گفته شده به معنی نماز زیرا به تکبیر شروع و به سلام ختم میگردد و شرایط نماز در آن موجود است غیر رکوع و سجده سولات از کسانیکه آنرا دعا میگویند :

1_آیا نماز جنازه بدون وضوء میشود ؟

2_اگر دعا است چرا وضوء را لازم میدانید؟

3_آیا بدون روی به طرف قبله نماز جنازه میشود ؟.

۴_اگر دعا است چرا روی گشتاندن به سوی قبله را لازم میدانید؟

5_اگر دعا است چرا درراولش تکبیر تحریمه را لازم میدانید؟

6_اگر دعا است چرا در اخیرش سلام میدهید وآنرا لازم میدانید؟

7_اگر دعا است چرا مثل نماز ها دیگر صف می بندید ؟

8_اگر دعا است چرا در اولش تکبیر تحریمه میگوید؟

الله متعال نماز جنازه را نماز گفته است :

﴿وَلا تُصَلِّ عَلى أَحَدٍ مِنهُم ماتَ أَبَدًا وَلا تَقُم عَلى قَبرِهِ إِنَّهُم كَفَروا بِاللَّهِ وَرَسولِهِ وَماتوا وَهُم فاسِقونَ﴾[التوبة: ٨٤]. رسول الله صلی الله علیه وسلم نماز جنازه را نماز گفته است. عن أبي هريرة رضي الله عنه قال : قال رسول الله صلى الله عليه وسلم : ( مَنْ شَهِدَ الْجَنَازَةَ حَتَّى يُصَلَّى عَلَيْهَا فَلَهُ قِيرَاطٌ ، وَمَنْ شَهِدَهَا حَتَّى تُدْفَنَ فَلَهُ قِيرَاطَانِ . قِيلَ : وَمَا الْقِيرَاطَانِ ؟ قَالَ : مِثْلُ الْجَبَلَيْنِ الْعَظِيمَيْنِ ). 📚 رواه البخاري (1325) ومسلم (945) .

برای اداء نماز جنازه در مصلی رفتند وصف بستن :

عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ ( أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ نَعَى النَّجَاشِيَّ فِي الْيَوْمِ الَّذِي مَاتَ فِيهِ ، خَرَجَ إِلَى الْمُصَلَّى فَصَفَّ بِهِمْ ، وَكَبَّرَ أَرْبَعًا ). روزیکه رسول الله صلی الله علیه وسلم از وفات نجاشی رحمه الله خبر شدن مردم را خبر ساختن و برای اداء نماز جنازه به عید گاه رفتند . 📙البخاري (1245). نماز

جنازه در مسجد هم جایز است :

( أَنَّ عَائِشَةَ رضي الله عنها أَمَرَتْ أَنْ يَمُرَّ بِجَنَازَةِ سَعْدِ بْنِ أَبِي وَقَّاصٍ فِي الْمَسْجِدِ ، فَتُصَلِّيَ عَلَيْهِ فَأَنْكَرَ النَّاسُ ذَلِكَ عَلَيْهَا ، فَقَالَتْ : مَا أَسْرَعَ مَا نَسِيَ النَّاسُ ! مَا صَلَّى رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ عَلَى سُهَيْلِ بْنِ الْبَيْضَاءِ إِلَّا فِي الْمَسْجِدِ ) .

حضرت بی بی عایشه صدیقه رضی الله عنها امر که جنازه سعد بن ابی وقاص در مسجد برده شود، مردم این قول وی را خطا پنداشتند، عایشه رضی الله عنها فرمود : چقدر زود مردم فراموش میکنند ! رسول الله صلی الله علیه وسلم بالای سهیل جنازه نخواندند مگر در مسجد. 📗صحیح مسلم (973).

صحابه وتابعین نماز جنازه را نماز میدانستند :

ابی غالب می فرماید :

روزی پشت سر انس بن مالک خادم ده ساله رسول الله صلی الله علیه وسلم بر یک مردی نماز جنازه خواندم، دیدم که ایشان در برابر سر مرده ایستادند، بعدا جنازه ای زنی از قریش را آوردند و گفتند ای ابا حمزه (انس بن مالک)برین زن نماز جنازه بخوان انس رضی الله عنه در برابر وسط مرده ایستاد ، علاء بن زیاد برایش گفت همچنین که انجام دادی نبی صلی الله علیه وسلم را هم دیدی که در جنازه مرد برابر سر ودر جنازه زن برابر وسط آن می ایستاد ؟ انس رضی الله عنه فرمود : بلی وبعد از ختم شدن جنازه فرمود : این سنت را حفظ کنید (بیاموزید وبه ان عمل نموده به دیگران هم برسانید ).

عَنْ أَبِي غَالِبٍ ، قَالَ : صَلَّيْتُ مَعَ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ عَلَى جَنَازَةِ رَجُلٍ، فَقَامَ حِيَالَ رَأْسِهِ، ثُمَّ جَاءُوا بِجَنَازَةِ امْرَأَةٍ مِنْ قُرَيْشٍ، فَقَالُوا : يَا أَبَا حَمْزَةَ، صَلِّ عَلَيْهَا. فَقَامَ حِيَالَ وَسَطِ السَّرِيرِ، فَقَالَ لَهُ الْعَلَاءُ بْنُ زِيَادٍ : هَكَذَا رَأَيْتَ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَامَ عَلَى الْجَنَازَةِ مُقَامَكَ مِنْهَا، وَمِنَ الرَّجُلِ مُقَامَكَ مِنْهُ ؟ قَالَ : نَعَمْ. فَلَمَّا فَرَغَ، قَالَ : احْفَظُوا. 📚 جامع ترمذي (1034). 📚سنن ابن ماجه (1494).

تولد دیگر..

#هدایت #دست #الله #است #تصاویری #از #من #و #برادرهایم #که #دو #دوران #متفاوت #را #به #تصویر #کشیده #است
1دورانی است که غرق در خوش گذرانی و تجمّلات دنیا بودیم و غافل از آخرت با ریش های تراشیده و مدل زده غرب نما
2 دورانی است که به سنت پیامبر آراسته و مزین شدیم الحمد الله و الله را شاکریم به خاطر این نعمت عظیم و والا که برایمان عطا فرمود
《#هاشمی #توحیدی》https://m.facebook.com/story.php?story_fbid=132233091060350&id=100028209781356

اعتماد به نفس در کودکان

اعتماد به نفس چه وقت و چگونه شکل می گیرد؟

یکی از مهم ترین و فاجعه بارترین توصیه هایی که گاه به پدر و مادرهای جوان می شود، این است که کودک تان را زیاد در آغوش نگیرید چون “بغلی” می شود! این در حالی است که در سال اول زندگی، کودک هر چه بیشتر در آغوش گرفته شود، اعتماد به نفس او بیشتر تقویت می شود.

اریک اریکسون، روان شناس بزرگ آلمانی نظریه ای دارد به نام “مراحل رشد هشت گانه اجتماعی”. او در این نظریه، زندگی انسان را به 8 قسمت تقسیم می کند:اگر کودک یک ساله ای سراغ دارید، این مطلب را حتماً بخوانید

1 – از تولد تا یک سالگی
2 – سال دوم و سوم زندگی
3 – سال سوم تا ششم زندگی
4 – سال ششم تا دوازدهم زندگی
5 – سال دوازدهم تا سال بیستم زندگی
6 – سال بیستم تا سی ام زندگی
7 – سال چهلم تا شصت و پنجم زندگی
8 – از شصت و پنج سالگی به بعد

در هر کدام از این مراحل، اتفاقات خاصی می افتد که شخصیت اجتماعی فرد را شکل می دهند. مثلاً در 12 ماه اول زندگی، موضوع “اعتماد یا عدم اعتماد” در فرد، تعیین تکلیف می شود. اگر شرایط زندگی کودک در سال اول زندگی اش، مناسب باشد، او تا آخر عمر، فردی خواهد بود که دنیا را جایی مناسب برای زندگی و موفقیت می داند، می تواند روابط مبتنی بر اعتماد و هوشیاری با افراد برقرار کند و در نهایت، به خود اعتماد کند و همین اعتماد به نفس، زیرساخت توسعه فردی او در تمام زندگی اش خواهد بود.

اعتماد یا عدم اعتماد در انسان، در همان دوازده ماه نخست زندگی اش تعیین تکلیف می شود

از همین روست که اریکسون سال نخست زندگی را مرحله “اعتماد در برابر عدم اعتماد” می نامد.

نوزاد، از محیط امن و آرام رحم مادر وارد دنیای پرهیاهوی انسان ها می شود. بنابراین در سال نخست زندگی اش، در حال سنجش محیط جدید است که آیا می توان در این محیط به خوبی زندگی کرد؟ (درست مانند کسی که وارد شهر جدیدی شده و در اوایل کار، در حال سنجش شهر و مردمانش هست).

هر چیزی که آرامش و امنیت کودک را در سال اول زندگی اش به خطر بیندازد، یک ضربه به نرم افزار اعتماد او می زند. فریادی که بر سر او کشیده می شود، دعوایی که پدر و مادر در حضور او می کنند، گرسنگی و تشنگی کودک، دمای نامناسب اتاقی که کودک در آن زندگی می کند، دردهایی که کودک می کشد (به هر علتی مانند بیماری، سوختگی، شکستگی، عرق سوز شدن پا)، بی اعتنایی اطرافیان به کودک و … همه و همه دست به دست هم می دهند تا عنصر اعتماد در کودک تضعیف شود.

از این روست که توصیه می شود به ویژه در سال نخست زندگی کودک، امنیت و آرامش محیط زندگی او با وسواس ویژه ای تأمین شود تا کودک هیچ درد و استرسی را تجربه نکند. حتی گفته می شود که ای کاش ممکن بود واکسن هم تزریق نشود تا کودک درد آمپول را نکشد ولی چون بحث سلامت کودک به طور جدی مطرح است، تزریق واکسن را به عنوان یک استثنا برای تحمیل درد به کودک می پذیریم.

یکی از مهم ترین و فاجعه بارترین توصیه هایی که گاه به پدر و مادرهای جوان می شود، این است که کودک تان را زیاد در آغوش نگیرید چون “بغلی” می شود و مجبور خواهید شد مدام او را در بغل بگیرید.

این در حالی است که در سال اول زندگی، کودک هر چه بیشتر توسط پدر و مادرش در آغوش گرفته شود، اعتماد به نفس او بیشتر تقویت می شود. کودک در ارزیابی محیط جدید زندگی اش، هر اندازه احساس کند به اطرافیانش نزدیک است و حمایت و تأیید آنها را دارد، آرامش و اعتماد غنی تری به دست خواهد آورد. حتی مشاوران خبره به پدر و مادرها توصیه می کنند که تا حد امکان، حائل لباس را نیز بین خود و نوزاد حذف کنند و تماس پوست به پوست با او برقرار کنند.

بنابر این کودک زیر یک سال را اصطلاحاً خیلی تحویل بگیرید، مدام او را بغل کنید، با او صحبت کنید، لبخند بزنید، مراقب سلامتی اش باشید، حواس تان به نیازهای غذایی اش باشد، نگذارید از خیس بودن پوشک عذاب بکشد و دچار التهاب پوستی شود، پیرامون او دعوا و جنجال نباشد، به او نهیب نزنید، با او بازی کنید و … .

بدانید که اعتماد یا عدم اعتماد در انسان، در همان 12 ماه نخست زندگی اش تعیین تکلیف می شود و این، اطرافیان کودک هستند که نقش اصلی را در شکل گیری یا انهدام اعتماد او ایفا می کنند.

اعتماد به نفس در کودکان

اعتماد به نفس چه وقت و چگونه شکل می گیرد؟

یکی از مهم ترین و فاجعه بارترین توصیه هایی که گاه به پدر و مادرهای جوان می شود، این است که کودک تان را زیاد در آغوش نگیرید چون “بغلی” می شود! این در حالی است که در سال اول زندگی، کودک هر چه بیشتر در آغوش گرفته شود، اعتماد به نفس او بیشتر تقویت می شود.

اریک اریکسون، روان شناس بزرگ آلمانی نظریه ای دارد به نام “مراحل رشد هشت گانه اجتماعی”. او در این نظریه، زندگی انسان را به 8 قسمت تقسیم می کند:اگر کودک یک ساله ای سراغ دارید، این مطلب را حتماً بخوانید

1 – از تولد تا یک سالگی
2 – سال دوم و سوم زندگی
3 – سال سوم تا ششم زندگی
4 – سال ششم تا دوازدهم زندگی
5 – سال دوازدهم تا سال بیستم زندگی
6 – سال بیستم تا سی ام زندگی
7 – سال چهلم تا شصت و پنجم زندگی
8 – از شصت و پنج سالگی به بعد

در هر کدام از این مراحل، اتفاقات خاصی می افتد که شخصیت اجتماعی فرد را شکل می دهند. مثلاً در 12 ماه اول زندگی، موضوع “اعتماد یا عدم اعتماد” در فرد، تعیین تکلیف می شود. اگر شرایط زندگی کودک در سال اول زندگی اش، مناسب باشد، او تا آخر عمر، فردی خواهد بود که دنیا را جایی مناسب برای زندگی و موفقیت می داند، می تواند روابط مبتنی بر اعتماد و هوشیاری با افراد برقرار کند و در نهایت، به خود اعتماد کند و همین اعتماد به نفس، زیرساخت توسعه فردی او در تمام زندگی اش خواهد بود.

اعتماد یا عدم اعتماد در انسان، در همان دوازده ماه نخست زندگی اش تعیین تکلیف می شود

از همین روست که اریکسون سال نخست زندگی را مرحله “اعتماد در برابر عدم اعتماد” می نامد.

نوزاد، از محیط امن و آرام رحم مادر وارد دنیای پرهیاهوی انسان ها می شود. بنابراین در سال نخست زندگی اش، در حال سنجش محیط جدید است که آیا می توان در این محیط به خوبی زندگی کرد؟ (درست مانند کسی که وارد شهر جدیدی شده و در اوایل کار، در حال سنجش شهر و مردمانش هست).

هر چیزی که آرامش و امنیت کودک را در سال اول زندگی اش به خطر بیندازد، یک ضربه به نرم افزار اعتماد او می زند. فریادی که بر سر او کشیده می شود، دعوایی که پدر و مادر در حضور او می کنند، گرسنگی و تشنگی کودک، دمای نامناسب اتاقی که کودک در آن زندگی می کند، دردهایی که کودک می کشد (به هر علتی مانند بیماری، سوختگی، شکستگی، عرق سوز شدن پا)، بی اعتنایی اطرافیان به کودک و … همه و همه دست به دست هم می دهند تا عنصر اعتماد در کودک تضعیف شود.

از این روست که توصیه می شود به ویژه در سال نخست زندگی کودک، امنیت و آرامش محیط زندگی او با وسواس ویژه ای تأمین شود تا کودک هیچ درد و استرسی را تجربه نکند. حتی گفته می شود که ای کاش ممکن بود واکسن هم تزریق نشود تا کودک درد آمپول را نکشد ولی چون بحث سلامت کودک به طور جدی مطرح است، تزریق واکسن را به عنوان یک استثنا برای تحمیل درد به کودک می پذیریم.

یکی از مهم ترین و فاجعه بارترین توصیه هایی که گاه به پدر و مادرهای جوان می شود، این است که کودک تان را زیاد در آغوش نگیرید چون “بغلی” می شود و مجبور خواهید شد مدام او را در بغل بگیرید.

این در حالی است که در سال اول زندگی، کودک هر چه بیشتر توسط پدر و مادرش در آغوش گرفته شود، اعتماد به نفس او بیشتر تقویت می شود. کودک در ارزیابی محیط جدید زندگی اش، هر اندازه احساس کند به اطرافیانش نزدیک است و حمایت و تأیید آنها را دارد، آرامش و اعتماد غنی تری به دست خواهد آورد. حتی مشاوران خبره به پدر و مادرها توصیه می کنند که تا حد امکان، حائل لباس را نیز بین خود و نوزاد حذف کنند و تماس پوست به پوست با او برقرار کنند.

بنابر این کودک زیر یک سال را اصطلاحاً خیلی تحویل بگیرید، مدام او را بغل کنید، با او صحبت کنید، لبخند بزنید، مراقب سلامتی اش باشید، حواس تان به نیازهای غذایی اش باشد، نگذارید از خیس بودن پوشک عذاب بکشد و دچار التهاب پوستی شود، پیرامون او دعوا و جنجال نباشد، به او نهیب نزنید، با او بازی کنید و … .

بدانید که اعتماد یا عدم اعتماد در انسان، در همان 12 ماه نخست زندگی اش تعیین تکلیف می شود و این، اطرافیان کودک هستند که نقش اصلی را در شکل گیری یا انهدام اعتماد او ایفا می کنند.

قتل مسلمان در کدام شرایط جواز دارد؟

سلسله ی وصایای پیامبر صلی الله وعلیه وآله واصحابه وسلم! ﴿بخش دو صد و هفتاد و چهار﴾:

۱- خون مسلمانی که به یگانگی خداوند و رسالت من گواهی دهد، حلال نیست.

مگر در یکی از این سه مورد:

۱- زنای کسی که ازدواج کرده باشد.

۲- کسی که دیگری را بِکُشد.

۳- و کسی که دین خود را رها کند (و مرتد شود). ﴿صحیح بخاری ۶۸۷۸﴾

شرح حدیث مبارک: امروز ابلیس صفتانی پیدا شده که نه تنها این مخلوق عزیز الهی را که الله سبحانه وتعالی اشرف مخلوقات قرار داده است، گرامی نمیدارند، بلکه با وحشیگری تمام به قتل و غارت آن اقدام میكنند.

غافل از این که خداوند متعال فرموده است:

مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا . ﴿مائده ۳۲﴾

ترجمه: هرکس، انسانى را بدون ارتکاب قتل يا فساد در روى زمين بکشد، چنان است که گويى همه ي انسانها را کشته؛ و هر کس، انسانى را از مرگ رهايى بخشد، چنان است که گويى همه ي مردم را زنده کرده است. يعنی به خاطر حرمت شدیدی که خون انسان دارد، الله سبحانه و تعالی ریختن خون یک انسان را مانند ریختن خون تمام انسانها اعلام فرموده تا انسانهای گمراه به عمق موضوع پی برده و در به قتل و کشتار انسان دیگر اقدام نکند.

و نیز الله سبحانه و تعالی میفرماید: وَلا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ﴿اسرأ ۳۳﴾ کسى را که خداوند خونش را حرام شمرده، جز به حق! نکشيد. همچنین، الله سبحانه و تعالی در جای دیگری از قرآن، قتل انسان را بسیار سخت اعلام فرموده و در آیات قرآن مجید پس از بیان شرک به این مسئله اشاره نموده و فرموده است:

وَالَّذِينَ لا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهاً آخَرَ وَلا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَلا يَزْنُونَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ يَلْقَ أَثَاماً ﴿فرقان ۶۸﴾

و کسانى که معبود ديگرى را با خداوند نمیخوانند؛ و انسانى را که خداوند خونش را حرام شمرده، جز به حق نمی‏کشند؛ و زنا نمی‏کنند؛ و هر کس چنين کند، مجازات سختى خواهد ديد! یعنی کسی که به خدا شرک نمیورزد و به ناحق کسی را نمیکشد و زنا نمیکند، در زمره ی عبادالرحمن قرار دارد. ولی کسی که به ناحق خون مظلومی را بریزد، به سختی مجازات خواهد شد. الله سبحانه و تعالی از میان انسانها، مؤمنان را به صورت ویژه تکریم فرموده است؛ و به دیگران در مورد کشتار مؤمنان به شدّت هُشدار داده و بر کسی که مؤمنی را بکشد، غضب خود را وعده داده و او را مورد لعن قرار داده و فرموده است: وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِداً فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَاباً عَظِيماً ﴿نسأ ۹۳﴾ و هر کس، فرد با ايمانى را از روى عمد به قتل برساند، مجازاتِ او دوزخ است؛ در حالى که جاودانه در آن مى‏ماند؛ و خداوند بر او غضب مى‏کند؛ و او را از رحمتش دور مى‏سازد؛ و عذاب عظيمى براى او آماده ساخته است. ﴿حدیث دوم﴾: ۲- شاید خداوند تمام گناهان را ببخشد؛ به جزء کسی که مشرک مرده، یا مومنی که مومن دیگری را به عمد به قتل رسانده باشد. ﴿سنن ابی داوود ۴۲۷۲﴾ شرح حدیث مبارک: قتل یک مسلمان بلافاصله بعد از شرک به الله تعالی آمده و از گناهان نا بخشودنی و برابر با شرک ذکر شده است. یعنی کسی که مسلمانی را به ناحقّ به قتل برساند، حتّی اگر مؤمن هم باشد، در روز قیامت مانند کسی خواهد بود که در حال شرک به الله تعالی، مرده است. ﴿حدیث سوم﴾: ۳- کسی که فرد عهد بسته را به قتل برساند، بوی خوش بهشت به مشام وی نخواهد رسید. حال آن که بوی خوش بهشت از فاصله ی چهل سال به مشام میرسد. ﴿بخاری حدیث ۲۹۳۰﴾ شرح حدیث مبارک: این گفتار زیبای حضرت رسول کریم صلی الله و علیه وسلم به امت میفهماند که: ﴿کسی حقّ ندارد کسی را که در تعهد مسلمان یا اهل ذمه و یا حتّی یک فرد کافر را هم که اگر حربی نباشد، به قتل برساند.﴾ چی رسد که مسلمانان بیگناه روزانه به قتل میرسند و بناحق کشته میشوند. ﴿حدیث چهارم﴾: ۴- کسی که فردی از اهل ذمه را به قتل برساند، بوی خوش بهشت به وی نخواهد رسید. حال آن که بوی خوش بهشت از فاصله ی چهل سال به مشام میرسد. ﴿بخاری ۳۱۶۶﴾ ﴿حدیث پنجم﴾: ۵- مَنْ آمَنَ رَجُلا عَلَى دَمِهِ فَقَتَلَهُ فَأَنَا بَرِيءٌ مِنَ الْقَاتِلِ، وَإِنْ كَانَ الْمَقْتُولُ كَافِرًا ﴿المعجم الکبیر طبرانی ۱۶۹۲﴾ مردی که تامین جانی داشته باشد و کسی او را بکشد، من از قاتل بیزاری میجویم؛ اگر چه مقتول کافر باشد. شرح حدیث مبارک: در بعضی از روایات آمده است که «وَجَبَتْ لَهُ النَّارُ» یعنی آتش (جهنّم) بر وی واجب میگردد. اگر کسی حتّی یک فرد کافر را هم ﴿به ناحقّ﴾ به قتل برساند، پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله و علیه وسلم از وی بیزاری میجوید و حتّی آتش جهنّم نیز بر وی واجب میگردد. پس قتل و کشتن یک فرد مسلمان تا چه اندازه سخت و شدید خواهد بود. پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله و علیه وسلم نه تنها از قتل، بلکه حتّی از ترساندن یک مسلمان نیز نهی فرموده اند. در روایتی از سنن ابی داود آمده است که گروهی از صحابه فرد مسلمانی را که خواب بود، ترسانده و بر وی خندیدند. پیامبر اکرم صلی الله و علیه وسلم پس از جویا شدن ماجرا به آنان فرمودند: ﴿لَا يَحِلُّ لِمُسْلِمٍ أَنْ يُرَوِّعَ مُسْلِمًا ﴾ بر هیچ مسلمانی جایز نیست که مسلمان دیگری را بترساند. پس کشتن یک مسلمان چه سخت و وحشتناک خواهد بود. پایانِ احادیث امروزی! عزیزانِ گرانقدر: لطفاً این وصایای گرانبهای حضرت رسول کریم صلی الله وعلیه وسلم را بخوانید، بدانید، عمل کنید و بدیگران رسانید تا ان شأ الله اجر دنیوی واخروی نصیب تان گردد. جزاکم الله خیراً! ا.ج.ع ادامـــه دارد….

چهارشنبه، ۱۶ سنبله ۱۳۹۷ | ۲۷ ذی الحجه ۱۴۳۹ 🗓 FRI | 07 | AUG | 2018 👉 t.me/ayamey 📽 youtube.com/c/dawatgar 🌐

fb.com/meydanestid

منابع و مأخذ:

۱- لاَ يَحِلُّ دَمُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ يَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَأَنِّى رَسُولُ اللَّهِ إِلاَّ بِإِحْدَى ثَلاَثٍ الثَّيِّبُ الزَّانِ وَالنَّفْسُ بِالنَّفْسِ وَالتَّارِكُ لِدِينِهِ ﴿صحیح بخاری ۶۸۷۸﴾ ۲- كُلُّ ذَنْبٍ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَغْفِرَهُ إِلاَّ مَنْ مَاتَ مُشْرِكًا أَوْ مُؤْمِنٌ قَتَلَ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا ﴿سنن ابی داوود ۴۲۷۲﴾ ۳- مَنْ قَتَلَ مُعَاهَدًا لَمْ يَرِحْ رَائِحَةَ الْجَنَّةِ وَإِنَّ رِيحَهَا تُوجَدُ مِنْ مَسِيرَةِ أَرْبَعِينَ عَامًا ﴿بخاری حدیث ۲۹۳۰﴾ ۴- مَنْ قَتَلَ رَجُلًا مِنْ أَهْلِ الذِّمَّةِ لَمْ يَجِدْ رِيحَ الْجَنَّةِ وَإِنَّ رِيحَهَا لَيُوجَدُ مِنْ مَسِيرَةِ سَبْعِينَ عَامًا ﴿بخاری ۳۱۶۶﴾

زیاد بودن عبادت مهم نیست

زیاد بودن عبادت مهم نیست؛ مهم این است که بر اساس سنت و به دور از بدعت باشد. این همان چیزی است که ابن مسعود ـ رضی الله عنه ـ بدان اشاره کرده و می‌فرماید: «میانه‌روی در سنت بهتر از تلاش بسیار در انجام بدعت است». (السلسلة الصحیحة: ۵/ ۱۴).

ـ علامه ناصرالدین آلبانی

🌧 باران حکمت

الله شمارا مورد آزمایش قرار میدهد..

(وَجَعَلْنَا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَتَصْبِرُونَ.. ) و ما بعضی از شما را وسیله ی آزمایش بعضی دیگر قرار داده ایم، آیا صبر می کنید ؟! توانگر به وسیله‌ی فقیر مورد آزمایش قرار می گیرد، طوری که ملزم به یاری وی است و اینکه نباید او را به باد تمسخر و استهزا بگیرد. و نادار به وسیله‌ی غنی مورد آزمایش قرار می گیرد، طوری که بر اوست تا به توانگر حسد نورزد و بايد كه از وی به نیکی یاد کند. د. احمد عيسى المعصراوى

داستان وفات پیامبر اسلام ص

#داستان_وفات_محبوب_مان

حضرت محمد صلی الله علیه وسلم امروز اول ربیع الاول 1438 است لحظات واپسین رسول الله صلى الله عليه و سلم رسول الله صلى الله عليه و سلم

قبل از وفات، آخرین کاری که انجام دادند، حجة الوداع بود و بعد از آن این قول خداوند عزوجل نازل شد [ اليوم أكملت لكم دينكم وأتممت عليكم نعمتي ورضيت لكم الاسلام دينا .. ] المائدة: ٣

ابوبکر صدیق هنگامي كه این آیه را شنید گریه کردند به ايشان گفتند : چه چیزي تو را به گریه وا داشت این آیه ای است مانند آیات دیگری که بر رسول الله صلى الله عليه و سلم نازل شده . ایشان گفتند :

این آیه خبر وفات پیامبر را در بردارد . و رسول الله صلى الله عليه و سلم از حجة الوداع برگشت .. و نه روز قبل از وفات ایشان آخرین آیه از قرآن نازل شد ” [ واتقوا يوما ترجعون فيه الي الله ثم توفي كل نفس ما كسبت وهم لا يظلمون ] البقرة: ٢٨١ و دردهای رسول الله شروع شد ، فرمودند : می خواهم شهدای احد را زیارت کنم و بطرف شهدای احد رفتند و کنار قبرهای آنان ایستاد و فرمود : السلام علیکم ای شهیدان احد ، شما پیشی گرفتید و ما هم انشاء الله به شما می پیوندیم ، من هم انشاء الله به شما ملحق می شوم . و در اثناء برگشت از زیارت شهدای احد رسول الله صلى الله عليه و سلم اشک ریختند صحابه گفتند : ای رسول خدا چه چیزی شما را به گریه واداشت ؟ فرمودند : مشتاق برادرانم گشته ام ، گفتند : مگر ما برادرانت نیستیم ؟ فرمودند : نه شما یاران من هستید ، اما برادرانم کسانی هستند که بعد از من می آیند ودر حالی که مرا ندیده اند به من ایمان می آورند . و رسول الله صلى الله عليه و سلم از احد برگشتند ، سه روز قبل از وفات رسول الله صلى الله عليه و سلم بیماری وی سخت تر شد و آنروز در خانه ام المومنین میمونه بودند ، فرمودند : همسرانم را جمع کنید ، همسرانش جمع شدند پیامبر فرمودند : آیا به من اجازه می دهید دوران بیماریم را در خانه عایشه باشم ؟ گفتند : بله ، خواست که بلند شود اما نتوانستند ، علی بن ابی طالب و فضل بن عباس آمدند و ایشان را از خانه ام المومنین میمونه به خانه ام المومنین عایشه همراهی کردند و صحابه برای اولین بار پیامبر را در این حالت می دیدند. مسجد پر شده بود از جمعیت ، صحابه با حرص سوال میکردند که رسول الله را چه شده است رسول الله را چه شده است و به مسجد هجوم آورده بودند. پیامبر زیاد عرق کرده بودند , عایشه رضی الله عنها می گوید: تا بحال در زندگی ام ندیده بودم کسی به این شکل عرق از او سرازیر شود . و دست پیامبر را گرفته بودم و صورتش را با آن پاک می کردم چون دست پیامبر لطیف تر از دست من بود . و شنیدم که پیامبر می گفتند لا اله الا الله ، مرگ سکرات دارد . عایشه رضی الله عنها می گوید : بخاطر ترس بر رسول الله سر و صدا در مسجد زیاد شده بود ، رسول الله فرمودند: سر و صدا بخاطر چیست ؟ گفتند : یا رسول الله ، مردم بر حال شما می ترسند. فرمود : مرا به نزد آنها ببرید . خواست بایستد اما نتوانست ، هفت مشت آب بر ایشان ریختند تا به هوش آمد . بعد از آن پیامبر را بردند ، پیامبر بر منبر رفت و این آخرین خطبه و آخرین کلمات ایشان بود پیامبر فرمود : ای مردم مثل اینکه شما بر من می ترسید ، گفتند بله ای رسول الله فرمود ای مردم وعده شما با من در این دنیا نیست بلکه موعد شما با من در کنار حوض است به الله قسم گویا که از همین جا حوض را می بینم. ای مردم به الله قسم از فقر بر شما نمی ترسم بلکه از این می ترسم که بر دنیا با یکدیگر رقابت کنید همانطور که گذشتگان شما بر سر آن با یکدیگر رقابت کردند و شما را هلاک کند همانطور که آنهارا هلاک ساخت …سپس فرمود ای مردم الله الله فی الصلاة ، الله الله فی الصلاة به این معنی که شما را به الله قسم می دهم که بر نمازتان محافظت کنید و به استمرار تکرار می کردند سپس فرمود ای مردم ، الله بنده ای را بین دنیا و آنچه نزد الله است مختار نمود و او آنچه نزد الله است را انتخاب کرد ، هیچ کس منظور پیامبر را نفهمید ، و منظور پیامبر خود ایشان بود ، ابوبکر تنها کسی بود که متوجه منظور رسول الله صلى الله عليه و سلم شد و گريه كنان ایستاد ، حرف پیامبر را قطع نمود و گفت : پدرانمان فدایت ، مادرانمان فدایت ، فرزندانمان فدایت ، همسرانمان به فدایت ، دارائی هایمان به فدایت ، و به استمرار تکرار می کرد . مردم با تعجب به ابوبکر نگاه کردند که چگونه حرف پیامبر را قطع کرد ، پیامبر از ابوبکر دفاع نمود و گفتند: ای مردم ابوبکر را رها سازید هیچ یک از شما فضل و خوبي نداشته مگر اينكه جبران شده ، بجز ابوبکر که نتوانسته ام خوبي هاي او را جبران کنم ، و جبران خوبي هاي او را به الله عز وجل واگذار نموده ام همه ی دروازه های مسجد بسته می شود مگر دروازه ابوبکر که برای همیشه باز خواهد ماند …و در آخر قبل از پایین آمدن از منبر پیامبر برای مسلمانان دعا نمود و این از آخرین دعاهای پیامبر قبل از وفاتش می باشد ، فرمود : الله شما را پناه دهد ، الله شما را حفظ نماید، الله به شما را یاری رساند، الله ثابت قدمتان گرداند ، الله شما را موید سازد .. وآخر ین جمله ای كه پیامبر از روی منبر خود به امت خطاب نمود این بود ، اي مردم سلام مرا به امتم ، به آنهایی که تا قیامت از من پیروی می کنند، برسانید. و دوباره ایشان را به خانه شان حمل کردند . و در آن وقت عبدالرحمن بن ابوبکر در حالی که مسواک دستش بود بر پیامبر وارد شد، پیامبر به مسواک خیره شد اما از شدت بیماریش نتوانست آنرا طلب کند ، عایشه رضی الله عنها از نگاه پیامبر فهمید و مسواک را از برادر خود عبدالرحمن گرفت و در دهان پیامبر گذاشت اما پیامبر نتوانست از مسواک استفاده کند ، عایشه مسواک را از پیامبر گرفت و برای اینکه مسواک نرم شود ، آنرا با دهانش نرم نمود و دوباره به پیامبر برگرداند ، عایشه گفت : آخرین چیزی که وارد دهان پیامبر شد آب دهان من بود ، و این از فضل الله بود که قبل از وفاتش بین آب دهان من و آب دهان پیامبر جمع نمود . عایشه رضی الله عنها می گوید : سپس فاطمه دختر پیامبر وارد شد زمانیکه آمدند دید پیامبر نمی تواند بلند شود ، گریه نمود برای اینکه هر وقت که فاطمه نزد پدرش می آمد پیامبر پیشانیش را می بوسید . پیامبر فرمود ای فاطمه به من نزدیک شو ( پیامبر در گوشش زمزمه نمود ، فاطمه بیشتر گریه کرد . پیامبر گفت : به من نزدیک شو ، دوباره در گوشش زمزمه نمود ، بعد از آن فاطمه خندید. ) بعد از وفات پیامبر از فاطمه پرسیدم پیامبر چه گفت . گفت : بار اول گفت : ای فاطمه من امشب می میرم و من گریه کردم وقتی دید گریه می کنم گفت : ( ای فاطمه تو اولین کس از خانواده ام هستی که به من می پیوندی ، و من خندیدم ). عایشه می گوید : و پیامبر فرمود : ( از اتاق خارج شوید ) و بعد گفتند : ای عایشه به من نزدیک شو ، پیامبر بر سینه همسرش خوابید ، و دستش را به طرف آسمان بالا برد و می گفت : بلکه رفیق أعلی را می خواهم ، بلکه رفیق اعلی را می خواهم ، عایشه می گوید : فهمیدم که به او اختیار داده شده … جبریل علیه السلام بر پیامبر وارد شده و گفت : ای رسول الله ملک الموت پشت در است اجازه دخول می خواهد و تا به حال برای دخول از هیچ کس اجازه نخواسته . پیامبر گفتند : به او اجازه بده ای جبرییل ، ملک الموت بر پیامبر وارد شد و گفت : سلام علیکم یا رسول الله ، الله مرا فرستاده تا تو را مخیر کنم بین باقی ماندن در دنیا و پیوستن به پروردگار . پیامبر فرمود : بلکه رفیق أعلی را می خواهم ، بلکه رفیق اعلی را می خواهم . آنگاه ملک الموت بالای سر پیامبر ایستاد و گفت : ای روح پاکیزه ، روح محمد بن عبدالله ،خارج شو بسوی جنت الله و پروردگار راضی است و خشمگین نمی باشد . عایشه می گوید : دست پیامبر افتاد و سرش بر روی سینه ام سنگینی کرد ، فهمیدم که ایشان وفات نمودند … نفهمیدم چکار کنم ، کاری نمی توانستم بکنم غیر از اینکه از اتاقم خارج شوم . دری که به طرف مردان در مسجد بسته بود را گشودم و گفتم رسول الله وفات نمود ، رسول الله وفات نمود . می گوید : صدای گریه در مسجد پیچید . و این همان علی بن ابی طالب بود که نشست و عثمان بن عفان مانند بچه ها دست راست و چپ خود را می گرفت و عمر بن خطاب شمشیرش را بالا می برد و می گفت هر کس بگوید پیامبر فوت نموده سرش را قطع می کنم ، او مانند موسی به ملاقات پروردگارش رفته و بر خواهد گشت و کسی که بگوید او مرده او را می کشم . اما محکم ترین مردم ابوبکر رضي الله عنه بود ، او بر پیامبر وارد شد و او را در آغوش کشید و گفت : وآآآ خليلاه وآآآ صفياه ، وآآآ حبيباه ، وآآآ نبياه . و پیامبر را بوسید و گفت: در حیاتت چه خوش بو بودی و همچنین بعد از وفاتت هم معطر و خوش بو هستی . سپس خارج شد در حالیکه می گفت : کسیکه محمد را عبادت می کرد ، همانا محمد وفات نمود و کسیکه الله را عبادت می کرد ، همانا الله زنده است و نمی میرد … و عمر بن خطاب در حالیکه شمشیر از دستش افتاده بود می گفت : فهمیدم که او وفات نموده است … و می گوید : بیرون رفتم و دنبال جایی می گشتم که بشینم و تنهایی گریه کنم ……. و پیامبر دفن می شد و فاطمه علیها السلام می گفت : چگونه راضی می شوید خاک را بر چهره پیامبر بریزید … و ایستاده بود و برای پیامبر دعا می نمود و می گفت : پدرم دعوت پروردگارش را لبیک گفته و جایش بهشت است ، بالاترین قسمت بهشت جنت الفردوس مکان اوست . ای هوشيار، بعد از آخرین توصیه هایی که پیامبر برای تو داشته باز هم به زندگیت ، همینطور که هست ادامه می دهی ؟؟

نمی دانم چه خواهی کرد تا بتوانی در برابر امتحان و آزمایشهای الهی دوام بیاوری .. امیدوارم اجباری در کار نیست ! اگر محتوای این متن مورد رضایت شما قرار گرفته به دیگران هم برسانید . ثواب دلالت گر بر کار خیرهمانند ثواب کننده کار خیر اند

اعمال در روز دو شنبه و پنجشنبه عرضه میشوند

برادر و خواهر مسلمان اگر می خواهی که هر هفته الله متعال گناهانت را بیامرزد و تو را مورد عفو وبخشش خودش قرار دهد پس دو کار انجام بده: یک، از شرک پرهیز کن، دو، بغض و کینه برادر و یا خواهر مسلمانی را در دل نداشته باش. ابوهریره رضی الله عنه روایت نمودند که رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم فرمودند : درب های بهشت (هر هفته) روز دو شنبه و روز پنج شنبه باز می شوند ، و گناه هر بنده ای که به الله (متعال) چیزی را شرک نیاورده بخشیده می شود، بجز فردی که در میان او و برادر (دینی) او دشمنی و کینه ای باشد، (از جانب الله متعال به فرشتگان دستور داده و)گفته می شود: این دو را مهلت دهید ،(و گناهان آنان را نبخشید) تا (کینه را به دور ریخته و) با یکدیگر صلح کنند ، این دو را مهلت دهید (و گناهان آنان را نبخشید) تا (کینه را به دور ریخته و) با یکدیگر صلح کنند

کسوف و خسوف در اسلام


#نماز_کسوف_و_خسوف کسوف یعنی خورشید گرفتگی و خسوف یعنی ماه گرفتگی و به هنگام آن‌ها خواندن نماز مخصوص سنتِ مؤکده است، چون پیامبر ﷺ فرموده: إِنَّ الشَّمْسَ وَالقَمَرَ لَا یَنْکَسِفانِ لِمَوتِ أَحَدٍ وَلَا لِحَیاتِهِ فَإِذا رَأَیتُمْ ذالِکَ فَصَلُّوْا وَادعُوا اللهَ تَعالی (رواه الشيخان). به حقیقت خورشید و ماه برای مرگ و حیات کسی گرفته نمی‌شود، هرگاه خورشید یا ماه را گرفته دیدید نماز کسوف و خسوف بخوانید و الله سبحانه و تعالی را بخوانید و دعا کنید. و در روایت آمده است: ادعُوا اللهَ وَصَلُّوا حَتّی یَنکَشِفَ ما بِکُمْ. الله را بخوانید و دعا کنید و نماز بخوانید تا این حالت رفع شود. و مستحب است کسی بانگ دهد و بگوید : (الصلاة جامعة) “نماز برپاست. از عبدالله بن عمر روایت است: لما کسفت الشمس علی عهد رسول الله صلی الله علیه وسلم نودی: إن الصلاة جامعة وقتی خورشید گرفتگی در زمان پیامبر ﷺ روی دادندا داده شد که: إن الصلاة جامعة. (متفق علیه) از عایشه رضي الله عنه روایت است: در زمان پیامبر ﷺ خورشیدگرفتگی روی داد، و پیامبر ﷺ به مسجد رفت، و مردم پشت سر او صف بستند؛ سپس پیامبر ﷺ الله اکبر گفت و قرائتی طولانی خواند؛ سپس با گفتن الله أکبر به رکوع رفت و رکوع را طولانی نمود، سپس سمع الله لمن حمده گفت و ایستاد به سجده نرفت، بلکه قرائتی طولانی که از قرائت اول کوتاهتر بود، خواند؛ سپس الله أکبر گفت و رکوعی طولانی نمود که از رکوع اول کمتر بود سپس فرمود : سمع الله لمن حمده ربنا و لک الحمد، و سپس به سجده رفت و رکعت دوم را مثل رکعت اول خواند، تا اینکه چهار رکوع را با چهار سجده(در دو رکعت) کامل کرد و قبل از آنکه سلام دهد خورشید، نمایان شد. (متفق علیه) چگونگی نماز کسوف و خسوف حداقل این نماز سنت دو رکعت است در هر رکعت دو قیام و دو رکوع و دو سجده است. در قیام اول پس از خواندن سوره فاتحه سوره ای طولانی خوانده و سپس به رکوع می رود پس از بالا آمدن از رکوع مجددا سوره فاتحه خوانده و سوره ای کوتاهتر از سوره قبلی می خواند . پس از آن به رکوع رفته که از رکوع اول کوتاهتر است پس از این رکوع به سجده رفته و رکعت دوم را همانند رکعت اول با دو قیام سبکتر از قیام رکعت اول و دو رکوع سبکتر از رکوع رکعت اول می خواند در صورت نیاز تا بر طرف شدن کسوف و یا خسوف میتوان رکعت های بیشتری را خواند.

نسل کشی مسلمانان بوسنی و سربیا

23 سال قبل در چنین روزی در سربرنیتسا 8372 مسلمان بوسنیایی، پیش چشم نیرو های حافظ صلح سازمان ملل متحد (UN) قتل عام شدند. و بر بیش از 30000 زن تجاوز صورت گرفت.

الله متعال مکان شان را بهشت برین قرار دهد..

اللهم اعز الاسلام والمسلمین اللهم انصرالاسلام و المسلمین اللهم انصر المجاهدین کل مکان اللهم وحد صفوف المجاهدین.

آمین یا رب العالمین

بیشتر در این ویدیو ببینید: https://www.facebook.com/trtworld/videos/2160217744248370/

و

صفات مومنان حقیقی در قرآن

⚘صفات مومنان درقرآن⚘

❤️مومنین ارتباط قلبی با خداوند دارند قلب شان از یاد خداوند خوف دارد و هنگام شنیدن آیات الهی ایمان شان افزوده می شود ، و بر پروردگارشان توکل می نمایند .

⚡️إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ ﴿۲﴾

🔸 سوره انفال آیه۲🔸
🔷🔸🔷🔸🔷🔸🔷

💐مومنان حقیقی آنان هستند که چون ذکری از خدا شود (از عظمت و جلال خدا) دلهای شان از ترس خداوند بلرزد وچون آیات خدا را بر آنها تلاوت کنند بر ایمانشان بیفزاید و به خدای خود در هر کار توکل کنند .